با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

🌿خبر آمدنش را هـــــمه جا پخش کنید! 🍀


             🌿می رسد لحظه میـــــعاد، به امّید خدا! 🍀


🌿منتقم می رســـــد و روز ظهور ش، حتماً  🍀


            🌿می شود فاطمه دلـــــشاد، به امّید خدا! 🍀


🌿حرم خاکے خورشید و قمرهـاے بقیع 🍀


            🌿عاقبت مے شود آبـــــاد، به امّید خدا! 🍀


🌿مثل مشهد، وســـــط صحن بقیع نصب کنیم  🍀


            🌿دو سه تا پنجره فولـــــاد، به امّید خدا!🍀


🌿لذتے دارد عجـــــب، گر که به ما او گوید: 🍀


           🌿آفرین! دست مریـــــزاد! به امّید خدا! 🍀


🍃🍃✴پیشاپیش میلاد آخرین اختر تابناک ولایت و یوسف زهرا صاحب الزمان بر تمام شیعیان حیدری مبارک باد ✴🍃🍃

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۷
مهدی فراحی

لطفا متن رو کامل بخونین، یه داستان تاریخی و پندآموزه اما نه برای سالهای خیلی دور!!!


در چندین سال پیش تو این کشور همسایمون یه دیکتاتوری حکومت میکرد به اسم صدام حسین. اون باما چیکار کردو ما چه جوابی بهش دادیم بماند.

این جناب صدام بعد از جنگ باما یوهو رم کرد و دیگه مثل سابق به حرف ارباباش گوش ندادو کار خودشو کرد تا اینکه ارباب بزرگه، آمریکا (البته به خیال خودشون) گفت میخایم به عراق حمله کنیم، صدامم که نقطه ضعف ارباباشو میدونست گفت مام اسرائیل رو موشک بارون و نابود میکنیم.اینم بگم اون موقع صدام موشکهایی رو داشت که اسم کوچیک خودش یعنی حسین رو روی اونها گذاشته بود و تمام اسرائیل رو میتونست با اونا بزنه.

ارباباش گفتن باشه باشه حله کاریت نداریم!!!

چند وقت بعد جناب بوش یوهو اومد تو تلوزیونو گفت صدام بمب اتم داره و داره نیروگاه میسازه برا ساخت بیشتر بمب و ازین داستانا.

صدامم گفت ما نداریمو ازون داستانا.

اما نتیجه این داری ندارم این شد که توی یه سری مذاکرات صدام یه پرتکل امضا کرد که به ماموران(جاسوسان) آژانس اجازه هر نوع بازرسی از هرجا و مکانی و هرنوع مصاحبه ای با هر کس و ناکسی رو داد.

مامورام ریختن و هرجا رو که تونستن، دنبال بمب و خرتو پرتای اتمی گشتن حتی تو پادگانارو!!!

بعدم شروع کردن به مصاحبه. بعد دبه دراوردن که اینجا بعضیا میترسن مصاحبه کنن چون صدام میخوردتشون و باید برن تو اروپا باهاشون مصاحبه بشه اما اگه اونا برن صدام خانوادشونو میخوره پس باید خاندانی ببریمشون. (به عبارتی خانواده مصاحبه شونده چه تو عراق چه تو اروپا حکم گروگانو داشتن برا تحت فشار قراردادن طرف)

خلاصه تو این کشو قوس بازرسی و مصاحبه ها بود که نفهمیدیم چیشد یوهو دعوا شد و مامورای آژانس قهر کردن رفتن خونشون!!! (به عبارت بهتر کارشون تموم شد و زدن بیرون) تو همین گیرو دار دوباره جناب بوش گفت صدام بمب اتم و داره و بهش حمله میکنیم اما اینبار با لحنی محکم تر، صدامم گفت مام اسرائیل رو میزنیم اما با لحنی سست تر، ولی اربابا برخلافه گذشته گفتن میزنیم میزنیم تا اینکه حدودا 9ماه بعد حمله به عراق شروع شد!!!


خیلی جالب میشه اگه بدونید اولین نقاطی که توی عراق بمب بارون و موشک بارون شد سیلوهای پرتاب و مخازن ومحل نگهداری همون موشکهای حسین، یا به عبارت بهتر قوت قلب صدام حسین بودن!!!!!!

داستان یه نمور مشکوک شد نه؟ خوب داستانه دیگه اونم مربوط میشه به گذشته الانم که دنیا عوض شده!!!

خب داستان ما به سر رسید و صدامم که با موشکاش به فنا رفت؛ اما......پ.ن.


پ.ن1: دوستان محترم دولت و ملت، گذشته ها و داستاناش فقط برا خوندن نیست، بیشتر برای پندگرفتن و تکرارنشدن تاریخه که هم قرآن هم ائمه (ع) گفتن تاریخ رو بخونید و ازش درس بگیرید!!!

پ.ن2: من تو این داستان نه چندان قدیمی شباهتای زیادی با امروز خودمون میبینم شما چطور؟ (همون شما بزنید مام میزنیم ، دارید نداریمو...)

پ.ن3:چرا همون تهدیدی که صدام کرد رو ماهم کردیم و همون داستانا و همون بحث پروتکل الحلاقی و بازرسی از هرجا و مصاحبه با هرکسی پیش اومد؟؟؟

پ.ن4: چرا دنبال سیلوهای مخفی موشکای ما میگردن و میخان با نظامی های ما مصاحبه کنن؟؟؟

پ.ن5:دولت محترم یعنی انقدر خ.. که تا الان این چیزارو نفهمیدی؟؟؟

پ.ن6:دولت محترم اگه تو انقدر خ.. به درک اما بدون ...

{.■□●○...♡رهبرمان♡...و...♤ما♤... ☆اجازه نمیدهیم☆○●□□.}

پ.ن7: من دیگه حرفی ندارم :|

ببخشید سرتونو درد آوردم

(و من الله توفیق)


عضویت در پیج خبری و تحلیلی دیدبان انقلاب: 

http://line.me/ti/p/%40ssr1939m

Share لطفا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۷:۱۴
مهدی فراحی

**اعمال نیمه شعبان**

*زیارت حضرت امام حسین(علیه‎السلام)

*زیارت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 

*دو رکعت نماز (در شب نیمه شعبان بعد از نماز عشاء، در رکعت اول بعد از حمد، سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد سوره توحید     

*غسل

*شب زنده‎دارى 

*دعای کمیل

*نماز جعفر طیار

**ایمیل: farahi72@gmail.com

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۳
مهدی فراحی

**نفس زکیه**

*«نفس زکیه» نام فرد معینی نیست بلکه این کلمه صفت است؛

*«نفس زکیه» یعنی: «جان پاک»؛ «نفس کامله».

*به اهل بیت بخاطر انسان کامل بودن در مواقعی نفس زکی اطلاق شده

**اما نفس زکیه در روایات ظهور به 3 فرد اطلاق شده است. 

1. نفس زکیه‌ای که بین رکن و مقام ـ در مکه ـ پیش از قیام کشته می‌شود و جوانی از خاندان حضرت محمد(ص) است اسمش محمد پسر حسن نفس زکیه است.»(علامه محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 192، ح 78.) 

او همان کسی است که بلافاصله پس از کشته شدنش قیام حضرت مهدی(عج) محقق می‌شود. 

2. نفس زکیه‌ای که وزیر امام مهدی(عج) هنگام ظهور است و از اولاد امام حسین(ع) می‌باشد.(همان، ص 223.) 

3. نفس زکیه‌ای که در اطراف کوفه به همراه هفتاد نفر کشته می‌شود ولی در روایت گفته نشده فرزند چه کسی است.

**نفس زکیه در تاریخ

*«محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب(ع)» که معروف به نفس زکیه بوده است و به روزگار منصور عباسی قیام کرد و در سال 145 ق. کشته شد البته فرقه ی جارودیه او را مهدی موعود می دانند.(حسین کریمشاهی بیدگلی، فرهنگ موعود(عج) (اعلام)، ناصر، قم 1377، چاپ اول، ص 70.) 

**ایمیل (farahi72 @gmail.com)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۰:۵۹
مهدی فراحی

**حکم «و عجل فرجهم» در صلوات تشهد**

**سوال: اگر شخصی در نماز واجب سهوی یا عمدی بعد از صلوات در تشهد «و عجل فرجهم» بگوید، حکم نماز او چیست؟

**آیة الله بهجت (ره):

به نیّت مطلق دعا باشد، اشکال ندارد.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

 

**آیة الله تبریزی(ره):

عبارت مزبور دعا است و گفتن آن بعد از تشهد ضرری به نماز ندارد. والله العالم.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

 

**آیة الله خامنه ای(دام ظلّه):

اگر به قصد ورود نگفته و به قصد مطلق دعا، بگوید اشکال ندارد.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

 

**آیة الله سیستانی(دام ظلّه):

گفتن جمله مذکور بعد از صلوات جائز است.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

 

**آیة الله صافی گلپایگانی(دام ظلّه):

اگر گفتن جملات مذکوره مورد داشته باشد مثلاً بعد از صلوات گفته شود و به قصد ورود نباشد اشکال ندارد.

(جامع الاحکام، ج1، ص 73، س 230)

 

**آیة الله فاضل لنکرانی(ره):

اگر به قصد دعا باشد مانعی ندارد و نمازها صحیح است.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

 

**آیة الله مکارم شیرازی(دام ظلّه):

عمداً به طور مداوم این کار را نکند. احتیاط آن است که این کار را نکنند و مطابق آنچه در رساله ها آمده است عمل نمایند.

(استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم)

(استفتائات، ج2، ص 107، س 263)

 

**آیة الله نوری همدانی(دام ظلّه):

گفتن این جمله بعد از تشهد اگر به قصد ورود نباشد اشکال ندارد.

(هزار و یک مساله فقهی، ج2، ص 53، س 157)

**لینک اصلی مطلب

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=238286

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۰۲:۳۷
مهدی فراحی

*چرا پیامبر لقب سیف الاسلام را به طلحه و زبیر نسبت داده است؟ آیا این کار موجب گمراهی مردم در مورد حقانیت علی (ع) نشده است؟


**پاسخ تفصیلی**

*در هیچ یک از کتب معتبر تاریخی، مطلبی به این عنوان که پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) لقب سیف الاسلام را به طلحه و زبیر داده باشند، ثبت نشده است.

*چیزی که در تاریخ به ثبت رسیده لقب سیف الله (شمشیر خدا) است که به خالد بن ولید نسبت داده شده است. برخی گفته اند این لقب را پیامبر(ص) به او داده، ولی ظاهراً در دوره خلافت ابوبکر و عمر چنین لقبی به خالد داده شده است[1] .

 

**در باره طلحه و زبیر باید به چند نکته توجه داشت:

 الف. طلحه و زبیر در زمان رسول گرامی اسلام(ص):

 در کتب تاریخی و روایی در باره طلحه و زبیر، فضائلی نقل شده است که همه آنها مربوط به دوران حیات پیامبر(ص) است مثل این که:

 

1. نقل مى‏کنند پیامبر (ص) مى‏فرموده است: هر کس مى‏خواهد به مردى بنگرد که به عهد خود وفا کرده است به طلحه بنگرد. حصین مى‏گوید: طلحه در جنگ احد چنان از پیامبر دفاع کرد که مجروح و زخمى شد[2].

 

2. نقل مى‏کنند شخصی مى‏گفته: هیچ کس را چون طلحه ندیده‏ام که بدون مسألت و درخواست مردم، مال هاى کلان به ایشان بپردازد. [3]

 

3. گفته‏اند: زبیر بن عوّام در جنگ بدر و احد و تمام جنگهاى دیگر رسول خدا (ص) ملتزم رکاب آن حضرت بوده و روز احد هم پایدارى کرده و تا پاى جان با پیامبر بیعت کرده است. و هنگام فتح مکه هم یکى از پرچم هاى سه‏گانه مهاجران در دست او بوده است.[4]

 

5. طلحه و زبیر در شمار کسانی بودند که از بیعت با ابوبکر سرباز زدند و همراه با علی (ع) در مقام مخالفت با حکومت وقت، در خانه حضرت فاطمه (س) بست نشستند.[5]

ب) طلحه و زبیر در زمان خلفا:

از سوی دیگر کتب تاریخی افعال و رفتارهای ناشایستی از این دو صحابی در زمان خلفا، و خلافت علی (ع)  نقل می کند که بزرگترین آن، مخالفت با خلیفه برحق و امام زمان خود امیر المؤمنین(ع) و بر پا نمودن جنگ جمل علیه آن حضرت بوده است.[6]

 

به هر حال آنها در زمان پیامبر(ص) از یاران خوب و وفادار پیامبر بوده اند و از کسانی بوده اند که در ابتدا با امیرالمؤمنین بیعت کرده بودند و پیامبر اکرم (ص) در مناسبت های مختلف از ایشان تمجید کرده اند؛ و این کاملا طبیعی است و ملاک در این گونه تمجیدها حال فعلی اشخاص است؛ یعنی اگر شخصی در زمان حیات پیامبر(ص) کار نیکی کرده باشد و خدماتی به اسلام کند طبیعی است که پیامبر(ص) از او قدردانی کند، اما این قدردانی نمی تواند نسبت به آینده آنان نیز ملاک و معیار قضاوت قرار گیرد چون اولا: شریعت اسلام و خرد انسان نمی پسندد که پیامبر(ص) از علمی که نسبت به آینده دارد و از ضمایر اشخاص مطلع است استفاده کند و از مکنونات افراد پرده برداری کند و به اصطلاح، قصاص قبل از جنایت کند. بلکه سیره پیامبر و تمامی امامان معصوم، چنین بوده است که در غیر موارد ضروری ( که خداوند به دلیلی به ایشان اجازه می داده) از علم خدادادی و منحصر به فرد خود در مورد افراد مختلف استفاده نکنند و همچون انسانهای عادی عمل نمایند.

 

مثل این که امام علی(ع) قاتل خود را می شناختند ولی او را به عموم معرفی نمی کردند و با او طوری رفتار می کردند که گویی نمی دانند او بعدا قاتل خودشان است.

 

ثانیا: قرآن کریم و روایات پیامبر(ص)، تقوا[7] را ملاک و معیار برای ارزیابی و سنجش افراد، معین کرده است؛ بنابراین با وجود آن معیارها، مردم به آسانی می توانند افراد را ارزیابی کنند و دچار حیرت و گمراهی نگردند.

نمایه مرتبط: اصطلاح ام المؤمنین، شماره سؤال: 433  (سایت: ۴۶۲) .

 

 

[1]  عسکری، سید مرتضی، سقیفه، ص67؛   ترجمه الطبقات‏الکبرى، ج‏1، ص: 275 .

[2]  الطبقات‏الکبرى/ترجمه،ج‏3،ص: 188.

[3]  الطبقات الکبری/ترجمه،ج‏3،ص: 189 .

[4]  الطبقات‏الکبرى/ترجمه،ج‏3،ص:89 .

[5]  مسند احمد. ج1 ص 55 و تاریخ الطبری ج2 ص 466.

[6]  تاریخ‏الطبری/ترجمه، ج‏6، ص:2465.

[7]  یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیر. حجرات، 13.

منبع اصلی 

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa2053

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۳۶
مهدی فراحی

آیا حضرت لیلی (س) مادر حضرت علی اکبر (ع) در کربلا حضور داشته است؟


««پاسخ تفصیلی»»

با جست و جو و تتبع در کتاب های تاریخی، می توان به این نتیجه رسید که هیچ کدام از آنها و به خصوص کتاب ها و مقاتلی که به واقعۀ کربلا اهمیت داده اند و اسم بزرگان و دیگر زنان امام حسین (ع) و جوانان هاشمی و اصحاب و حتی کودکان را نقل کرده اند، نامی از حضرت لیلی و حضورش در کربلا نبرده اند و با توجه به این که ایشان از خاندان سرشناس و مهمی بوده اند،[1] بسیار بعید است که با وجود حضور در کربلا، از ایشان غفلت شده باشد.

محققان و عاشورا پژوهان متعددی نیز نسبت به حضور مادر حضرت علی اکبر در کربلا ابراز شک و تردید کرده اند.

مرحوم علامه مقرم می گوید: «برای ما نه سال وفاتش و نه مقدار عمرش و نه حضورش در کربلا روشن نشد، گرچه حضورش در کربلا را دربندی در کتابش (اسرار الشهاده)، به بعضی از مجموعه‏هایی که صاحبانش معلوم نیست، نسبت داده است. اما همه مورخان این موضوع را ترک کرده و یادی از او در کربلا نکرده‏اند؛ شاید هم او پیش از حادثه‏ کربلا از دنیا رفته بود».[2]

مرحوم شیخ عباس قمی در نفس المهموم می گوید: «در بارۀ این که مادر حضرت علی اکبر در کربلا بوده یا نه؟ خبری ندیدم».[3]

مرحوم استاد شهید مطهری دربارۀ حضور مادر حضرت علی اکبر در کربلا می گوید: «یکى از معروف ترین قضایا که حتى یک تاریخ به آن گواهى نمى‏دهد، قصه لیلی مادر حضرت على اکبر است. البته ایشان مادرى به نام لیلی داشته‏اند، ولى یک مورخ‏ نگفته است که لیلی در کربلا بوده است».[4]

علامه سید محمد حسین طهرانی در این باره می گوید:«حقیر در هیچ یک از مقاتل حضور لیلی را در صحنه کربلا نیافته‏ام‏».[5]

با توجه به کتاب های تاریخی و نظر محققان این بحث، می توان چنین نتیجه گرفت که حداقل کسی از حضور ایشان در کربلا یاد نکرده است و با توجه به ضبط دقیق و جزئیات کربلا توسط تاریخ نگاران و مقاتل نویسان، اثبات حضور ایشان در کربلا بسیار بعید است.

 

[1] حضرت لیلى دختر ابو مره خواهر زاده معاویه بن ابى سفیان بود. ابوالفرج اصفهانی،مقاتل الطالبیین، ترجمۀ م. جواد فاضل به نام فرزندان آل ابی طالب،ج‏1،ص 120، کتاب فروشی علمی، تهران، 1339 ش.

[2] به نقل از مجلۀ مبلغان (معاونت تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه علمیه قم)،شماره4،غلامرضا گلی زواره، مقاله حماسۀ حسینی و مسئله تحریفات، با اضافات.

[3] قمی، شیخ عباس، ترجمۀ نفس المهموم،شیخ محمد باقر کوه کمره ای،ص 397، انتشارات جمکران، قم، 1373 ش.

[4] مطهری، مرتضی،مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17 ، ص  75، انتشارات صدرا،تهران.

[5] طهرانی، محمد حسین، امام شناسی، ج 15، ص 326، نشر علامه طباطبایی، مشهد مقدس، 1426 ق.


**آدرس

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa11671

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۰
مهدی فراحی

**پروتکل الحاقی**

*پروتکل الحاقی طرحی به منظور تقویت سیستم‌های نظارتی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بود که در سال 1993 مطرح شد، در سال 1997 اجرایی شد.

*ایران می‌تواند در پذیرش پروتکل الحاقی محدودیت‌هایی مانند اعلامیه تفسیری یا حق شرط قائل شود،

*ایران می‌تواند با استفاده از آن و در نظر گرفتن حق شرط‌هایی سطح بازرسی‌ها را کنترل کند

*همانطور که آمریکا در مواردی که تهدید کننده امنیت ملی این کشور بود بازرسی‌ها را محدود کرد

*مهمترین ویژگی پروتکل الحاقی این است که امکان بازرسی‌های سرزده و اعلام نشده را برای بازرسان آژانس فراهم می‌کند که این موارد فراتر از پادمان‌های قبلی پیش‌بینی شده است.

*این پروتکل امکان نمونه‌برداری و سرکشی به هرجایی را که آژانس احساس کند لازم است از آن بازدید داشته باشد، به خصوص مراکز هسته‌ای و مراکزی که احتمال غنی‌سازی در آن وجود دارد برای آژانس فراهم می‌کند و برای این بازرسی‌ها نیازی به تایید شورای حکام نیز ندارند؛ 

*در بین کشورهای هسته‌ای، فقط پاکستان و کره شمالی پروتکل را نپذیرفته اند.

*بین پذیرفتن، امضاء و اجرای پروتکل تفاوت وجود دارد،

*باید تمایز جدی بین مباحث نظامی و موارد هسته‌ای صورت گیرد، ممکن است که بازرسان آژانس خواستار بازدید از مراکز نظامی باشند و در واقع هیچ کشوری نمی‌پذیرد که از مواردی که با امنیت ملی‌اش مرتبط است غفلت کند. زیرا امکان جاسوسی در این بازرسی‌ها بالاست.

 

http://khorasan.isna.ir/Default.aspx?NSID=5&SSLID=46&NID=78054


*سوال اساسی اینجاست که با پروتکل الحاقی ایا می شود مراکز نظامی را بازرسی و جاسوسی کرد و مهمتر از این آیا اگر آژانس روزی احساس کرد در زیر اماکن مذهبی (مثل حرم امام رضا علیه السلام) موادی پنهان است و باید خراب شود چه کسی پاسخگوی خون بازرسان و سقوط حکومت توسط شیعیان خواهد بود؟!!! چون یا بخاطر قبولش باید حرم امام رضا خراب شود و یا بخاطر قبول نکردنش بمب اتم بر سر ملت همانطور که امروزه تهدید می کنند 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۵۷
مهدی فراحی

«توصیه های سلامتی در ماه رمضان»

خلاصه مطلب در لاین:

http://line.me/ti/p/z89S3cJLpf


برنامه غذایی ما در ماه مبارک رمضان نباید نسبت به قبل خیلی تغییر کند و در صورت امکان باید ساده باشد. همچنین باید طوری تنظیم شود که بر روی وزن طبیعی تأثیر زیادی نداشته باشد .

با توجه به ساعات طولانی گرسنگی در روز ، باید غذاهایی را مصرف کنیم که به کندی و دیر هضم می شوند مثل غذاهای حاوی فیبر زیاد . غذاهای دیرهضم معمولاً 8 ساعت در دستگاه گوارش می مانند، در حالیکه غذاهای زود هضم فقط3 تا4 ساعت در معده باقی می مانند و فرد خیلی زود احساس گرسنگی خواهد کرد.

غذاهای دیر هضم عبارتند از : حبوبات و غلات مثل جو ، گندم ، جو دوسر ، لوبیا ، عدس  ، آرد سبوس دار  ،‌ برنج با پوست و غیره ( که کربوهیدرات های پیچیده نامیده می شوند ) .

غذاهای زود هضم عبارتند از : غذاهایی که حاوی قند ، آرد سفید و غیره هستند ( که به این گروه کربوهیدرات های تصفیه شده گفته می شود ).

غذاهای حاوی فیبر غذایی عبارتند از : غذاهای حاوی سبوس  ، گندم سبوس دار ، غلات و حبوبات ، انواع سبزی ها مانند لوبیای سبز ، نخود ، ‌ ذرت  ،‌ اسفناج ، برگ چغندر  ، میوه های با پوست ، میوه خشک شده مثل برگه زردآلو  ، انجیر  ،‌ آلو  خشک ، بادام  و غیره .

غذاهای مصرفی باید در حالت تعادل با یکدیگر باشند و از همه گروه های غذایی مثل میوه، سبزیجات ،‌گوشت و مرغ و ماهی  ، نان و غلات و گروه شیر و لبنیات باید در برنامه غذایی ما وجود داشته باشد .

غذاهای سرخ شده باید به مقدار کم مصرف شوند، زیرا باعث عدم هضم ، سوزش سردل و اختلال در وزن مناسب می شوند .

از چه غذاهایی پرهیز کنیم ؟

1 - غذاهای سرخ کردنی و چرب

2- غذاهای حاوی قند زیاد

3 - خوردن غذای زیاد بخصوص هنگام سحر

4 - خوردن چای  زیاد هنگام سحر. چای باعث افزایش ادرار شده و از این طریق نمک های معدنی که در طول روز بدن به آنها نیاز دارد، دفع می شوند .

5 - سیگار  : اگر شما نمی توانید کشیدن سیگار را یک دفعه قطع کنید از هفته های قبل از ماه رمضان مصرف آن را به تدریج کاهش دهید.

چه غذاهایی را مصرف کنیم ؟

1 - مصرف کربوهیدرات های مرکب در سحر که مدت طولانی تری هضم می شوند و باعث می شوند که کمتر گرسنه شوید .

2- حلیم یک منبع عالی پروتئین بوده و از غذاهائی است که دیر هضم می شود .

3 - خرما  منبع عالی قند ، ‌فیبر ، کربوهیدرات ، پتاسیم و منیزیم  می باشد .

4 - مغز بادام  غنی از املاح خصوصا کلسیم  و فیبر می باشد .

5 - موز  منبع غنی پتاسیم ، منیزیم و کربوهیدرات می باشد .

6- مصرف زیاد آب یا آب میوه در فاصله بین افطار و زمان خواب باعث تأمین آب مورد نیاز بدن می شود .

مشکلات سلامتی ، علل و درمان آن

یبوست

یبوست می تواند باعث ایجاد بواسیر ، شقاق های دردناک مقعد و سوء هاضمه به همراه نفخ شود .

علل : مصرف کربوهیدرات های تصفیه شده ، مصرف کم آب و فیبر غذایی.

درمان : مصرف کم کربوهیدرات های تصفیه شده ، افزایش مصرف آب ، استفاده از سبوس در پخت نان ها ، استفاده از آردهای قهوه ای و سبوس دار

سوء هاضمه و نفخ

علل : پرخوری ، مصرف زیاد غذاهای چرب و سرخ شده ، غذاهای تند و ادویه دار، غذاهایی که ایجاد نفخ می کنند مثل تخم مرغ ،‌ کلم  ، لوبیا، عدس و نوشابه های گازدار

درمان : پرخوری نکنید ، آب میوه یا آب بنوشید . از غذاهای سرخ کردنی اجتناب کنید .

ضعف ( افت فشار خون )

علائم : افزایش تعریق ، ضعف ، خستگی ، کم شدن انرژی ، سرگیجه بخصوص هنگام برخاستن ، ظاهر رنگ پریده و احساس افتادن که این علائم بیشتر هنگام بعد از ظهر اتفاق می افتند .

علل : مصرف کم مایعات و کاهش مصرف نمک

درمان :به مکان های گرم نروید . مصرف نمک و مایعات را افزایش دهید .

توجه : افت فشار خون باید با گرفتن فشار خون در هنگام بروز علائم تأیید شود . افراد دارای فشار خون بالا  ممکن است در طول ماه رمضان نیاز به تنظیم مجدد داروهای خود توسط پزشک داشته باشند .

سردرد

علل : عدم مصرف کافئین و تنباکو ،‌انجام کار زیاد در طول روز ، کم خوابی ، گرسنگی که معمولاً در طول روز بیشتر شده و در انتهای روز بدتر می شود . سردرد وقتی با افت فشار خون همراه شود، می تواند منجر به سردرد شدید و حالت تهوع قبل از افطار شود .

درمان : در طول یک تا دو هفته قبل از ماه رمضان به تدریج مصرف کافئین و تنباکو را قطع کنید . چای سبز و بدون کافئین ممکن است جایگزین خوبی باشد . همچنین برنامه خود را در طول ماه رمضان طوری ترتیب دهید تا خواب کافی داشته باشید .

کاهش قند خون

علائم : ضعف ، سرگیجه ، خستگی ،‌کاهش تمرکز ،‌ تعریق زیاد ، لرزش بدن ، عدم توانائی برای انجام فعالیت های بدنی ، سردرد و تپش قلب.

علل در افراد غیر دیابتی : مصرف زیاد قند مثل کربوهیدرات های تصفیه شده مخصوصاً در هنگام سحر باعث می شود که بدن مقدار زیادی انسولین تولید کرده و باعث افت قند خون شود .

درمان : خوردن غذا هنگام سحر و کاهش مصرف نوشیدنی ها و غذاهای حاوی قند .

توجه : افراد دیابتی  ممکن است به تنظیم مجدد داروهای خود در ماه رمضان  احتیاج داشته باشند و باید با پزشک خود مشورت کنند .

انقباضات عضلانی

علل : مصرف کم غذاهای حاوی کلسیم ، پتاسیم و منیزیم

درمان : خوردن غذاهای غنی از املاح بالا مثل : سبزیجات ، میوه جات ، شیر و لبنیات ، گوشت و خرما

توجه : افراد دارای فشار خون بالا که تحت درمان هستند و افراد دچار سنگ کلیه ، باید با پزشک خود مشورت کنند .

زخم معده ،‌ سوزش سردل ، التهاب معده

افزایش سطح اسید در معده خالی در ماه رمضان باعث تشدید زخم و التهاب معده  می شود که به صورت احساس سوزش در ناحیه معده و زیر دنده ها ظاهر شده و می تواند بطرف حلق گسترش یابد . غذاهای تند ، قهوه  و نوشابه های سیاه  این حالت را بدتر می کنند .

درمان های پزشکی برای کنترل سطح اسید معده وجود دارند وافراد مبتلا، قبل از روزه گرفتن باید با پزشک خود مشورت کنند .

سنگ کلیه

 سنگ کلیه  ممکن است در افرادی که به مقدار کم آب می نوشند ایجاد شود . بنابراین مصرف زیاد مایعات برای جلوگیری از تشکیل سنگ ضروری می باشد .

درد مفاصل

علل : در طول ماه رمضان که نمازهای بیشتری خوانده می شود، فشار روی مفاصل زانو افزایش می یابد . در افراد مسن و یا افراد دچار التهاب مفاصل  این مسئله باعث درد ، سفتی ، تورم و احساس ناراحتی می شود.

درمان : وزن را کم کنید تا زانوها مجبور نباشند وزن زیادی را تحمل کنند . قبل از ماه رمضان اندام تحتانی را ورزش دهید تا برای فشار اضافی وارده، آماده باشند . آمادگی بدنی باعث می شود تا نماز راحت تر خوانده شود .

ترجمه:‌نیره ولدخانی

منبع : CRESCENTLIFE

     

منبع: سایت تبیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۶
مهدی فراحی

**سوال و جواب تفصیلی از رفتار امام حسین و حضرت سلیمان**

**سوال مفصل:

وارد شده است که حضرت سلیمان پس از فوت فرزندش در هنگام ورود این مصیبت چنین دعا می‌کند: « قَالَ رَبّ‏ِ اغْفِرْ لىِ وَ هَبْ لىِ مُلْکاً لَّا یَنبَغِى لِأَحَدٍ مِّن بَعْدِى إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّاب‏»؛ یعنی بدون اظهار نگاه ناامیدانه به دنیا تقاضای ملک و فرمانروایی می‌نماید.

اما در جریان کربلا شاهد آنیم که امام حسین(ع) که اسوه و الگوی صبر و استقامت هستند و در عین افضلیت مقام نسبت به پیامبران حتی اولوالعزم، بر سر جنازه حضرت علی اکبر(ع) می‌گویند: «یا علی! علی الدنیا بعدک العفی، یعنی ای علی بعد از تو خاک بر سر این دنیا».

اگر طبق فرمایش قرآن در آیه یاد شده گفتار و رفتار حضرت سلیمان(ع) یک فضیلت است، این تناقض گفتاری و رفتاری امام حسین(ع) را چگونه توجیه می‌کنید؟ لطفاً با استنادات کافی نقلی و عقلی پاسخ دهید.


**««پاسخ تفصیلی»»

در خصوص شأن نزول دو آیه 34 و 35[1] از سوره «ص» حکایات و روایات زیادی در کتب تفسیری و یا تاریخی نقل شده است که موجه ترین آنها، با توجه به مقام عصمت حضرت سلیمان (ع) به قرار زیر است[2]:

 

سلیمان آرزو داشت فرزندان برومند شجاعى نصیبش شود که در اداره کشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او کمک کنند، او داراى همسران متعدد بود با خود گفت: من با آنها همبستر می‌شوم- تا فرزندان متعددى نصیبم گردد، و به هدفهاى من کمک کنند، ولى چون در اینجا غفلت کرد و "انشاء اللَّه"، همان جمله‏اى که بیانگر اتکاى انسان به خدا در همه حال است، را نگفت در آن زمان هیچ فرزندى از همسرانش تولد نیافت، جز فرزندى ناقص الخلقه، همچون جسدى بی‌‏روح که آن را آوردند و بر کرسى او افکندند! سلیمان سخت در فکر فرو رفت، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا غفلت کرده، و بر نیروى خودش تکیه کرده است، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت.[3]

 

این آیات اولاً: به نوعی حکایت از این می کند که حضرن سلیمان در یک لحظه دچار لغزش (البته به معنای ترک اولی ) شده است، از دست دادن فرزند نوعی عقوبت محسوب می شده است. ثانیا: فرزندی که از دست داده ناقص الخلقه و در بدو تولد بوده است، معمولاً از دست دادن چنین فرزندی عاطفه انسانی را تحریک نمی کند. اما امام حسین (ع) در روز عاشورا این سخنان را در حالی بیان کردند که اولاً: در اوج کمال معرفت و عشق به خداوند است. ثانیاً: فرزندی را در راه خداوند هدیه می کند که شبیه ترین فرد از جهت جسمی، اخلاقی و گفتاری به نبی خاتم (ص) بود. فردی بود که فدای امام زمان خود شد و در حال حرکت به میدان مبارزه گفت: من على بن الحسین بن على میباشم. من از گروهى هستم که جد پدرشان پیامبر اسلام است. بخدا قسم که پسر زنا زاده در میان ما حکومت نخواهد کرد. من شما را با این نیزه بقدرى میزنم که نوک آن بر گردد. من شما را با شمشیر میزنم و از پدر خویشتن حمایت می کنم. من شما را نظیر جوان هاشمى و علوى میزنم..[4]

 

گریه و اظهار ناراحتی برای از دست دادن چنین فرزندی با آن وضعیت دل خراش که قلب هر سنگ دلی را منقلب می کند؛ اولاً: کاملا طبیعی است. ثانیاً: بیانگر جامعیت وجودی امام است که در عین شجاعت، قوت قلب و استقامت در مبارزه، دارای قلبی پر از عاطفه و محبت است چون امام سرچشمه همه کمالات انسانی است و مهر و محبت یکی از کمالات انسانی است. چنانکه نبی خاتم (ص) در هنگام از دست دادن فرزندش ابراهیم گریه می کردند و در جواب پرسش از علت گریه فرمودند این گریه نیست، بلکه رحمت است و کسی که ترحم نکند، مورد ترحم قرار نمی گیرد.[5] فاطمه زهرا (س) نیز بر سر قبر پدرش نبی خاتم (ص) از سوز درون فرموده است: ای پدر تو رفتی و با رفتن تو، دنیا روشنی هایش را از ما برگرفت و نعمت و خوشی اش را از ما دریغ کرد، جهان به حسن و جمال تو روشن بود، اما الان روز روشن آن سیاه گشته و تر و خشک آن، حکایت از شب های بس تاریک دارد.[6]

 

ثالثاً: این جمله امام بر بالای جسم مجروح و بی روح علی اکبر «یا علی! علی الدنیا بعدک العفی، یعنی ای علی بعد از تو خاک بر سر این دنیا» نشان دهنده جایگاه با عظمت  علی اکبر نزد امام می کند که وجود او برای امام برابری با حیات امام می کند.

 

رابعاً: حکایت از اوج فداکاری امام می کند که با ارزش ترین چیزی که در اختیار دارد در راه خداوند هدیه می کند.

 

گذشته از همه، کسی که در اوج سلامتی خود و فرزندانش، برای خشنودی خداوند از همه آنها چشم پوشی می کند آیا او به رحمت خداوند امیدوار تر است یا کسی که فرزند ناقص الخلقه را از دست داده و در آن حال از خداوند سلطنت جهانی را طلب می کند؟ هر چند این سخن حضرت سلیمان (ع) نیز حکایت از عظمت روحی و مقام  یقین به رحمت بی کران الاهی دارد که نسبت به انسان های عادی بسیار برتر است ولی نسبت به حالات خاص امام حسین (ع) قابل مقایسه نیست. بنابراین سخنان امام نه تنها حکایت از یأس و نا امیدی از رحمت الهی ندارد، بلکه حکایت از امید و ایمان بسیار بالا نسبت به زندگی برتر و پایدارتر اخروی دارد. علاوه این که این جمله امام حکایت از اوضاع نابسامان آن عصر و زمان دارد چنان که از فرمایش امام حسین (ع) در دیگر موارد، علت بیزاری او از زندگی دنیوی مشخص می شود، در مسیرش به سوی کربلا فرمودند: به راستی دنیا تغییر چهره داده و ناشناخته گشته و نیکی آن در حال نابودی است و از نیکی جز رطوبتی که در ته ظرف مانده و جز زندگی وبال آور، همچون چراگاهی که جز گیاه بیماری زا و بی مصرف چیزی در آن نمی روید، باقی نمانده است، آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل دست بر نمی دارند، به طوری که مؤمن حق دارد به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد... همانا مردم دنیاپرست شدند و دین فراتر از سر زبان آنها نمی رود... .[7]

 

در کلامی دیگر به صورت مکرر، علت بیزاری از زندگی دنیا را هتک حرمت و شهادت مردان الهی می داند.

 

امام زین العابدین (ع) می فرماید: در هر منزلی که فرود آمدیم و بار بستیم، پدرم از شهادت یحیی بن زکریا (ع) سخن می گفت: از آن جمله روزی فرمود: از خواری دنیا نزد باری تعالی این است که سر مطهر یحیی را بریدند و به عنوان هدیه، به نزد زن زناکاری از بنی اسرائیل بردند،[8] و همین طور امام حسین (ع) در شهادت علی اکبر فرمود: چقدر اینها جسارت بر ذات حق تعالی و نبی خاتم (ص) و هتک حرمت نبی خاتم (ص) کردند.[9]

 

[1] "به تحقیقی که ما سلیمان را آموزدیم و جسدی را بر روی تخت اش انداختیم، سپس او توبه کرد و گفت پروردگارم مرا ببخش و به من سلطنتی که بعد از من شایسته کسی نباشد، ببخش، به درستی که تو زیاد بخششگری"، صاد، 35.

[2] در ارتباط با تفسیر این دو آیه و ترک اولی سلیمان (ع) و اشکالات و پاسخ های راجع به درخواست سلطنت انحصاری حضرت سلیمان (ع) رجوع شود به: المیزان عربی، ج 17، ص 204؛ تفسیر نمونه، ج 19، ص 282؛ راه و راهنماشناسی، ص 174، استاد مصباح یزدی.

[3] تفسیر نمونه، ج ‏19، ص 281.

[4] بحارالانوار، ج 45، ص 43.

[5] وسائل الشیعة، ج 2، ابواب دفن، باب 17، ص 922، روایت 8.

[6] بحارالانوار، ج 43، ص 174-180.

[7] تحف العقول، سخنان کوتاه امام حسین (ع)، ص 427.

[8] بحارالأنوار، ج ‏45، ص 299 ؛ نرم افزار گنجینه روایات نور؛ نک: پرسش ها و پاسخ های دانشجویی، شماره 13، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، مرکز فرهنگی، اداره مشاوره و پاسخ.

[9] بحار الانوار، ج 45، ص 44.

ترجمه پرسش در سایر زبانها

 : کیف طلب النبی سلیمان (ع) الملک و التسلط بعد موت ابنه، بینما نری الامام الحسین (ع) یقول: "بنیّ علی الدنیا بعدک العفا"؟

لینک اصلی مطلب

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1687fa1687


لینک مجمل جواب و سوال کوتاه در لاین:

http://line.me/ti/p/z89S3cJLpf

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۱
مهدی فراحی