۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۵
وقت است چهره گشایی
««وقت است چهره گشایی»»
*وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی
*تا با تو بگویم غم شب های جدایی
*اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران
*چون عودم و از سوختنم نیست رهایی
*من در قفس بال و پر خویش اسیرم
*ای کاش تو یکبار به بالین من آیی
*در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست
*من خوب نیاموختم آداب گدایی
*عمری ست که ما منتظر آمدنت، نه
*تو منتظر لحظه ی برگشتن مایی
*میخواستم از ماتم دل با تو بگویم
*ازیاد رود ماتم و دل چون تو بیایی
★★اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
۹۴/۰۶/۰۶