۰۶ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۲
عنایت امام زمان به اسیر
««عنایت امام زمان و نجات از مرگ»»
*بعد از اسارت، من را بالای کامیون انداخته، و در بین راه تعداد دیگری از اسیران را هم سوار کردند.
*در آن بین، یک سرباز عراقی مرا مورد هدف قرار داد. و من همانطور که به اسلحه نگاه می کردم، عرض کردم:
*یا صاحب الزمان، عنایتی فرما این سرباز عراقی من را نکشد!
*در آن لحظه یک افسر عراقی آمد با لگد سرباز را به گوشه ای پرتاب کرد، و به من گفت:
*انت شیعی؟ (تو شیعه ای) پاسخ دادم: نعم (آری). گفت: انا شیعی (من شیعه ام). آن گاه مرا بوسید، نوازش کرد و خداحافظی نمود و رفت.
★منبع: عنایات امام زمان(ع)، ص56 58.
★لینک مطلب: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/6789/81225/
*بعد از اسارت، من را بالای کامیون انداخته، و در بین راه تعداد دیگری از اسیران را هم سوار کردند.
*در آن بین، یک سرباز عراقی مرا مورد هدف قرار داد. و من همانطور که به اسلحه نگاه می کردم، عرض کردم:
*یا صاحب الزمان، عنایتی فرما این سرباز عراقی من را نکشد!
*در آن لحظه یک افسر عراقی آمد با لگد سرباز را به گوشه ای پرتاب کرد، و به من گفت:
*انت شیعی؟ (تو شیعه ای) پاسخ دادم: نعم (آری). گفت: انا شیعی (من شیعه ام). آن گاه مرا بوسید، نوازش کرد و خداحافظی نمود و رفت.
★منبع: عنایات امام زمان(ع)، ص56 58.
★لینک مطلب: http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4180/6789/81225/
۹۴/۰۶/۰۶