۰۸ شهریور ۹۹ ، ۱۴:۱۶
داستان حضرت عیسی و کربلا و شیر بزرگ
«داستان عجیب بر خورد حضرت عیسی با شیر و لعن یزید»
روایت شده است اینکه حضرت عیسی (علیه السلام) در بیابان ها همراه حواریون و یاران خاص خودشان گردش می کردند پس رسیدند به کربلا، پس شیری قوی هیکل که شکارش را خرد می کرد دیدند که راه کربلا را بسته است.
حضرت عیسی به شیر گفت: چرا در این راه نشسته ای؟ ما را رها نمی کنی که برویم؟
شیر با زبان فصیح عرضه داشت: شما راه رها نمی کنم، تا اینکه لعن کنید یزید قاتل امام حسین (علیهالسلام) را.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود: حسین کیست؟
شیر گفت: او نوه دختری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نبی امی و پسر حضرت علی ولی (علیه السلام) است.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود: قاتلش کیست؟! شیر گفت: او یزید است که نفرین شده همه جانواران و حشرات و درندگان است، خصوصا در ایام عاشورا.
پس حضرت عیسی دستهایش را بالا برد و یزید را لعن کرد و نفرینش کرد و حواریون هم بر استجابتش آمین گفتند.
سپس شیر با مهربانی از سر راهشان کنار رفت و انها راهشان را ادامه دادند.
منبع: بحار: ج ۴۴، ص ۲۴۴
اصل روایت در بحار
وَ رُوِیَ: أَنَّ عِیسَی کَانَ سَائِحاً فِی الْبَرَارِی وَ مَعَهُ الْحَوَارِیُّونَ
فَمَرُّوا بِکَرْبَلَاءَ
فَرَأَوْا أَسَداً کَاسِراً قَدْ أَخَذَ الطَّرِیق
َ فَتَقَدَّمَ عِیسَی إِلَی الْأَسَدِ
فَقَالَ لَهُ لِمَ جَلَسْتَ فِی هَذَا الطَّرِیقِ
وَ قَالَ لَا تَدَعُنَا نَمُرُّ فِیهِ
فَقَالَ الْأَسَدُ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ إِنِّی لَمْ أَدَعْ لَکُمُ الطَّرِیقَ حَتَّی تَلْعَنُوا یَزِیدَ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
فَقَالَ عِیسَی علیه السلام وَ مَنْ یَکُونُ الْحُسَیْنُ
قَالَ هُوَ سِبْطُ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْوَلِیِّ
قَالَ وَ مَنْ قَاتِلُهُ
قَالَ قَاتِلُهُ لَعِینُ الْوُحُوشِ وَ الذُّبَابِ وَ السِّبَاعِ أَجْمَعَ خُصُوصاً أَیَّامَ عَاشُورَاءَ
فَرَفَعَ عِیسَی یَدَیْهِ وَ لَعَنَ یَزِیدَ وَ دَعَا عَلَیْهِ وَ أَمَّنَ الْحَوَارِیُّونَ عَلَی دُعَائِهِ
فَتَنَحَّی الْأَسَدُ عَنْ طَرِیقِهِمْ وَ مَضَوْا لِشَأْنِهِمْ.
روایت شده است اینکه حضرت عیسی (علیه السلام) در بیابان ها همراه حواریون و یاران خاص خودشان گردش می کردند پس رسیدند به کربلا، پس شیری قوی هیکل که شکارش را خرد می کرد دیدند که راه کربلا را بسته است.
حضرت عیسی به شیر گفت: چرا در این راه نشسته ای؟ ما را رها نمی کنی که برویم؟
شیر با زبان فصیح عرضه داشت: شما راه رها نمی کنم، تا اینکه لعن کنید یزید قاتل امام حسین (علیهالسلام) را.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود: حسین کیست؟
شیر گفت: او نوه دختری حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) نبی امی و پسر حضرت علی ولی (علیه السلام) است.
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود: قاتلش کیست؟! شیر گفت: او یزید است که نفرین شده همه جانواران و حشرات و درندگان است، خصوصا در ایام عاشورا.
پس حضرت عیسی دستهایش را بالا برد و یزید را لعن کرد و نفرینش کرد و حواریون هم بر استجابتش آمین گفتند.
سپس شیر با مهربانی از سر راهشان کنار رفت و انها راهشان را ادامه دادند.
منبع: بحار: ج ۴۴، ص ۲۴۴
اصل روایت در بحار
وَ رُوِیَ: أَنَّ عِیسَی کَانَ سَائِحاً فِی الْبَرَارِی وَ مَعَهُ الْحَوَارِیُّونَ
فَمَرُّوا بِکَرْبَلَاءَ
فَرَأَوْا أَسَداً کَاسِراً قَدْ أَخَذَ الطَّرِیق
َ فَتَقَدَّمَ عِیسَی إِلَی الْأَسَدِ
فَقَالَ لَهُ لِمَ جَلَسْتَ فِی هَذَا الطَّرِیقِ
وَ قَالَ لَا تَدَعُنَا نَمُرُّ فِیهِ
فَقَالَ الْأَسَدُ بِلِسَانٍ فَصِیحٍ إِنِّی لَمْ أَدَعْ لَکُمُ الطَّرِیقَ حَتَّی تَلْعَنُوا یَزِیدَ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ علیه السلام
فَقَالَ عِیسَی علیه السلام وَ مَنْ یَکُونُ الْحُسَیْنُ
قَالَ هُوَ سِبْطُ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ وَ ابْنُ عَلِیٍّ الْوَلِیِّ
قَالَ وَ مَنْ قَاتِلُهُ
قَالَ قَاتِلُهُ لَعِینُ الْوُحُوشِ وَ الذُّبَابِ وَ السِّبَاعِ أَجْمَعَ خُصُوصاً أَیَّامَ عَاشُورَاءَ
فَرَفَعَ عِیسَی یَدَیْهِ وَ لَعَنَ یَزِیدَ وَ دَعَا عَلَیْهِ وَ أَمَّنَ الْحَوَارِیُّونَ عَلَی دُعَائِهِ
فَتَنَحَّی الْأَسَدُ عَنْ طَرِیقِهِمْ وَ مَضَوْا لِشَأْنِهِمْ.
۹۹/۰۶/۰۸