با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

هموروئید و بواسیر به شرایطی اطلاق می‌شود که در اثر عوامل مختلف به ویژه یبوست شدید وطولانی و حتی اسهال طولانی رگهای خونی مقعد متورم شده  و در داخل و یا خارج مقعد به صورت یک زائده ایجاد می‌شود که گاهی با خونریزی و درد و سوزش شدید همراه است. علاوه  بر یبوست، با افزایش سن، حاملگی و فشار زایمان طبیعی، رژیم غذایی کم فیبر و ویژگیهای وراثتی و عدم ورزش و تحرک  در ایجاد و تشدید هموروئید نقش دارند. علاوه بر اینکه داروها و پمادهای مختلف برای درمان و کاهش اثرات این بیماری شایع وجود دارد درمان‌های خانگی و طبیعی همیشه بهترین گزینه هستند و به خصوص اینکه اگر شما در خانواده ای هستید که همگی مشکلات هموروئید دارند احتمال ابتلای شما نیز زیاد است و بهترین راه پیشگیری با درمان‌های خانگی است تا هرگز با این بیماری آزاردهنده مواجه نشوید.


آب تربچه


یک چهارم فنجان آب تربچه را در روز دوبار بنوشید. صبح‌ها و شبها، به مرور میزان آن را به نصف لیوان برسانید.


لیمو تازه


نصف یک لیمو ترش را داخل یک لیوان شیر گرم بچکانید و اگر طعم آن اذیتتان می کند کمی عسل هم بریزید. روزی سه تا چهار بار این ترکیب را بخورید. لیمو دیواره رگ‌های خونی را تقویت می کند. اگر شیر نمی‌توانید بخورید نصف لیمو ترش را با دمنوش زنجبیل و نعنا و عسل ترکیب کنید و روزی یک بار آن را بنوشید همه این ترکیبات برای هموروئید عالی هستند.


علف تازه کدو قلیایی یا کدو تلخ



آب برگهای کدو قلیایی را بگیرید و سه قاشق چایخوری از آن را صبح‌ها ناشتا با یک لیوان شیر مخلوط کنید  و با شکم خالی بنوشید یک ماه این کار را بکنید تا نشانه‌های بواسیر کاملا از بین برود.


آلوئه ورا


خاصیت ضد التهاب آلوئه ورا آن را یک داروی مفید برای بواسیر کرده‌است. از ژل داخل برگهای آلوئه ورا برای از بین بردن التهاب و سوزش مقعد استفاده کنید. برگ آلوئه ورا را در یخچال خنک نگه دارید و ژل آن را به مقعد بزنید.


انجیر خشک


انجیرها  را بشویید و شبها در آب بگذارید. صبح با شکم خالی آب انجیر خشک را بنوشید.


حبوبات


خوردن همه نوع حبوبات به علت فیبر زیاد آنها برای از بین بردن هموروئید بسیار مفید است حتما در رژیم غذایی خود بگنجانید.


سرکه سیب


یک قاشق چایخوری سرکه سیب طبیعی را در یک فنجان آب مخلوط کنید و روزی دوبار بنوشید. اگر تحمل سوزش اولیه سرکه سیب دارید با پنبه سرکه سیب طبیعی را به مقعد بمالید. در آغاز ممکن است سوزش داشته باشد اما خیلی زود خوب می شود.


سیاه دانه


یک قاشق غذاخوری سیاه دانه را روی حرارت تفت دهید و با همین میزان سیاه دانه تفت داده نشده ترکیب کنید و پودر کنید. روزانه نصف قاشق چایخوری از آن ترکیب را با آب بخورید.


زیره


یک چهارم قاشق چایخوری پودر زیره را با نوک انگشت نمک (خیلی کم) مخلوط کنید و با آب ولرم روزی یک بار بخورید.


روغن بادام


روغن بادام خشکی و پارگی ناشی از یبوست و بواسیر را بهبود می‌بخشد. برای چرب کردن مقعد کمی روغن بادام روی پنبه بزنید. می توانید این کار را هر چند بار در روز که احساس نیاز کردید انجام دهید.


روغن زیتون


روغن زیتون هم به علت خواص آنتی اکسیدانی‌اش برای هموروئید بسیار مفید است. همچنین روغن زیتون کمک می کند رگهای خونی راحتتر حالت ارتجاعی داشته باشند و کمتر مانع از خونریزی هموروئید می شود روزانه مقعد را با پنبه و روغن زیتون چرب کنید.


آب گرم


روزی دو بار ناحیه مقعد و باسن را در آب گرم  به مدت ۱۰ تا ۱۵ دقیقه قرار دهید. این کار باعث کاهش درد و التهاب هموروئید می‌شود.


کیسه یخ


برای از بین بردن التهاب و ورم ناحیه مقعد از کیسه یخ استفاده کنید. این کار درد را هم زود آرام می‌کند این کار را روزی ۲ تا ۳ با ر انجام دهید تا درد را آرام کنید. به ویژه که یخ باعث جمع شدن رگها می‌شود و کمتر رگهای خونی از مقعد بیرون می آیند.


چای کیسه‌ای


چای کیسه‌ای یک درمان سریع ودر دسترس است کافی است چای کیسه‌ای را به مدت ۳ دقیقه در آب گرم بگذارید. بهتر است خودتان چای کیسه‌ای درست کنید تا از کیفیت و خواص چایی واقعی برخوردار باشد همین کار را با چای سبز هم می‌توانید انجام دهید. بعد از اینکه چای کیسه‌ای کاملا خیس خورد. آب اضافی آن را بگیرید . از آنجا که چایی ایجاد لکه روی لباس می‌کند آن را روی نوار بهداشتی بگذارید و استفاده کنید مطمئن شوید که چای کیسه‌ای را مقعد تماس دارد. به مدت ۳۰ دقیقه بگذارید بماند این کار را چند بار در روز انجام دهید و هر بار از چای کیسه‌ای تازه استفاده کنید.


ورزش


ورزش و تحرک روزانه تاثیر زیادی در بهبود یبوست که عامل اصلی هموروئید است می‌شود حتما روزی ۲۰ دقیقه حرکات ورزشی انجام دهید تا مشکلات گوارشی خود به خود بهبود یابد.


در کنار درمانهای خانگی، کرم‌های آنتی هموروئید را از داروخانه تهیه کنید و به محض مشاهده علائم بواسیر و هموروئید از آنها استفاده کنید. نگذارید این بیماری طولانی شود چون در این صورت مجبور به عمل‌های جراحی سخت و حتی بیماریهایی مثل سرطان مقعد و روده می‌گردد.



http://www.zanjefil.com/%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%87%D9%85%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%A6%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%BE/

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۱۳:۱۹
مهدی فراحی
بواسیر
بواسیر و خونریزی آن، راهی است که بدن برای پیشگیری از بسیاری از بیماریها انتخاب می کند. اظهاراتی که اطباء قدیم و از جمله شیخ الرئیس فرموده اند منطقی و از روی حکمت و عقل می باشد. حتماً این اظهارات تأثیر گرفته از احادیث نبوی است طب اسلامی خون بواسیر را خونی آلوده می داند که باید از بدن خارج شود، بواسیر راه گریزی از بیماریهایی مانند؛ بیماریهای اعصاب، مالیخولیا، صرع سوداوی، باد سرخ، جوش های جلدی، سرطان، اگزما، جرب، قوبا، جذام، ذات الجنب، ذات الریه، سرسام و سکته های قلبی و غیره است.

شدّت آلودگی خون بواسیری
خون بواسیری خون بسیار کثیف و ناشی از سودای دم است. سودای دم وقتی رسوب کند آنقدر بیماری‏زا است که حتی اگر یک قطره آن را در قلبی که در حال تپش باشد بریزند قلب از شدّت آلودگی آن از کار می‏ افتد. کبد تلاش می‏ کند این خون خطرناک را از خودش و از اعضای رئیسه دور کند، لذا بسوی اندام کم ارزش‏تر و دردناک‏تر می‏فرستد تا انسان زنده بماند. دردناک‏تر از این جهت که انسان را تحریک کند که وضع خطرناک است! زودتر برو و فکری برای درمان کن!
خون کثیف که حاوی سودای غلیظِ دم است آن قدر کثیف است که در انتهای روده ایجاد ضایعه می‏ کند. فولیکول‏های زیادی در انتهای روده تشکیل می‏ شود که فرورفتگی و بیرون زدگی‏های آن همراه با خون و چرک از مقعد بیرون می‏زند. حال اگر این ماده سمی خطرناک به قلب یا اعضای رئیسه دیگر مانند مغز بریزد چه فجایعی در انتظار مریض خواهد بود؟!  
در حدیث از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که: «خون بواسیر امان است از جنون، مالیخولیا، سرطان، سکته، جذام و پیسی و امثال آن!» این فرمایش دلسوز امت پیامبر گرامی ماست که به ما می‏ فهماند که راه خروج خون بواسیری را با عمل جراحی نبندید بلکه اصل آن را درمان کنید! اصل آن در کبد است و همان اخلاط اضافی آلوده است که نوع آن اغلب سودای دم بسیار کثیف می‏ باشد.
بنابراین کسانی که بدون معالجه ریشه ای باعث بند آمدن خونریزی بواسیر می شوند در حق بیمار ظلم کرده و زمینه بروز انواع بیماریهای خطرناک را بر او هموار کرده اند و در عصر ما بیشتر انتقاد ما متوجه اطباء فرنگ رفته است که بی مهابا دستور به عمل جراحی می دهند، بیماری را از رنج درد و خونریزی می رهانند و ده ها بیماری دیگر از قبیل سرطان کبد و غیره را به او تقدیم می نمایند.
ضمن اینکه بیماری بواسیر معمولاً پس از جراحی در مدت کوتاهی مجدداً بازگشت می کند.
توجه کنید که بواسیر اکثراً از ماده سودائی و خون سودائی و یا خلط سودائی و خونی با هم تولید می شود. ماده بواسیر کمتر بلغمی است. پس قبل از هر چیز باید به اصلاح بدن پرداخت و خون بد و ناپسند را بیرون راند.
اطباء گیاهی هم دقت کنند قبل از پاکسازی بدن از خون و خلط ناپسند اقدام به بستن خونریزی بواسیر با ضمادهای قوی نکنند. این کار اگر چه باعث رضایت و خوشحالی بیمار و احساس غرور در پزشک می شود اما پیامدهای آن  باعث نگرانی است.
تنها در شرایطی که خون بواسیر باعث ضعف و ناتوانی شدید بیمار شده است باید با ضمادها و داروهای پاشیدنی باعث بند آمدن خون گردید، اما در هر حال باید خون ناپاک و خلط بدجنس از بدن بیمار پاکسازی شود. اگراین پاکسازی بخوبی صورت پذیرد، نیاز چندانی به داروهای موضعی نخواهد بود اگر لازم باشد با بخور دادن و یا داروهای دود کردنی می توان مانع از عفونت محل بواسیر شد یا اینکه پس از پاکسازی بدن، زخم های مقاوم بواسیر را با ضماد و داروهای موضعی دیگر درمان نمود.
پاکسازی های بواسیر از طریق اسهال دادن ملایم بیمار، استحمام به موقع و خونگیری بوسیله حجامت یا زالو است.

درمان بواسیر
تا 15 روز صبح ناشتا یک روز در میان 2 لیوان عرق شاهتره را داغ کنید تا به حد جوش برسد، بلافاصله آن را روی 3 قاشق غذاخوری خاکشی که از قبل تمیز کرده اید بریزید و به جای صبحانه میل کنید و تا ظهر هیچ چیز نخورید مگر کمپوت یا فرنی رقیق.
روز بعد 3 قاشق غذاخوری ترنجبین را در یک و نیم لیوان آب جوش حل کنید و صاف کرده داغ داغ روی 3 قاشق غذاخوری خاکشی که از قبل تمیز کرده اید بریزید و به جای صبحانه میل کنید و تا ظهر مثل روز قبل عمل نمایید. جوشانده زیرا که مسهل عام نام دارد بعد از ناهار و شام میل کنید:
مسهل عام
-       سنا و گل سرخ از هر کدام 50 گرم و افسنتین و گل ختمی و تخم کتان و ترنجبین از هر کدام 25 گرم  با هم مخلوط و نیم کوب کنید و هر بار یک قاشق غذاخوری را با یک و نیم لیوان آب بجوشانید تا یک لیوان بماند صاف کنید و شیرین کرده و میل نمایید.
این دارو اسهال آور است لذا مقدار مصرف را بگونه ای تغییر دهید که اسهال ملایمی برقرار باشد مثلاً یک بار در بعد از ظهر میل شود.
 سوپ گشنیز را هر روز یا یک روز در میان به جای ناهار میل کنید که مواد سوپ به ترتیب زیر است:
-       سبزی گشنیز با اسفناج یا برگ چغندر و عدس و یا نخود و کمی برنج و ماهیچه گوسفند یا مرغ بدون چربی و آلوی بخارا.
روز بعد نیز غذا آب پز و شامل سبزیجات فصل مانند کدو و ریواس و کنگر و شلغم و چیزهایی که در همان فصل موجود است باشد.
 پس از 15 روز قرص زیر را بسازید و روزانه 3 تا 6 عدد میل کنید:

قرص بواسیر
برای جلوگیری از خونریزی بواسیر هم مفید است:
-       هلیله سیاه- هلیله زرد- مصطکی- کندر خوراکی- ریوند چینی- انزروت- گل سرخ- صبر زرد
مساوی بگیرید و بکوبید و نرم کنید و در آب مقل ارزق خمیر کرده و بصورت قرص های یک نخودی خشک کنید. 

اگر بیمار هر روز 3 تا 6 عدد قرص بواسیر بخورد بهبود پیدا خواهد کرد. اگر علاوه بر قرص از مسهل عام نیز استفاده کند بهتر نتیجه خواهد گرفت و اگر رژیم غذایی که مطرح شد رعایت نماید نورعلی نور است. اگر به جای مسهل عام- جوشانده بواسیر بطور عام- را مصرف کند نتیجه خواهد گرفت. جوشانده این است:
جوشانده بواسیر بطور عام:
-       سه پستان- تاجریزی- اسطوخودوس- آویشن- قدومه- خاکشیر- پونه از هر کدام 25 گرم و گاوزبان 15 گرم- بهارنارنج و نعناع 10 گرم- افسنتین- مرزنجوش- تخم خشخاش- بادرنجبویه از هر کدام 8 گرم- خارخاسک- بومادران- کاکوتی- شیرین بیان- بابونه- سنبل الطیب از هر کدام 5 گرم و  تخم گشنیز- ختمی- تخم شنبلیله- بولاغ اوتی- سیاه دانه- بزرک سرخ- گزنه از هر کدام 20 گرم.
-       داروها را با هم مخلوط و به 5 قسمت مساوی تقسیم کنید. 1 قسمت رابا 6 بطری آب بجوشانید تا 4 بطری بماند صاف کنید و با یکصد گرم شکر معادل یک استکان مخلوط کرده و دوباره بجوشانید تا 3 بطری بماند در یخچال نگهداری کنید و بعد از هر غذا نصف تا یک استکان میل کنید.
عرقیات زیر را با هم مخلوط و قبل از هر غذا نصف تا 1 استکان میل کنید:
-       عرق گشنیز- عرق افسنتین- عرق نعناع- عرق شنبلیله- عرق گزنه- عرق بولاغ اوتی
اگر بیمار بعد از هر غذا نسخه جوشانده بواسیر بطور عام و قبل از هر غذا عرقیات فوق رامصرف کند نتیجه خواهد گرفت.

غذای بیماران بواسیری
باید از خوردن سرخکردنی، کباب، گوشت های غلیظ، گوشت گوساله و گاو، شیر و آنچه وابسته به شیر است، سیر، ادویه جات، سوسیس و کالباس، انواع ساندویج ها، شیرینی جات قنادی نانی که با جوش شیرین پخته شده باشد، آب یخ، نوشابه و هر چیزی که باعث یبوست و سفتی مدفوع شود پرهیز کنند. غذاها باید ملین و نرم کننده باشند.
خوردن انجیر و آلوی بخارا خیس کرده که آلوی بخارا در تعداد 2 برابر انجیر باشد تا میزان 10 عدد انجیر و 20 عدد آلوی بخارا ناشتا بسیار خوب است. سوپ هایی که با سبزیهای گشنیز و اسفناج و برگ چغندر و تره و آلوی بخارا پخته شود در دستور کار قرار گیرد و گوشت فقط آب پز همراه با موارد فوق پخته شود، آنهم گوشت مرغ یا گوسفند باشد.

خون درمانی
حجامت و زالو درمانی و فصد(رگ زدن) در درمان بواسیر بسیار مفید و گاه ضروری است بخصوص که همراه با داروهای دیگر درمان بواسیر اعمال گردد. اساساً کسانی که عادت به حجامت و خون دهی از طریق زالو و فصد دارند کمتر به بواسیر مبتلا می شوند.
هرگز خون گیری به روش طب غربی مورد نظر ما نیست.

بخور بواسیر
تخم گشنیز و آویشن و گل ختمی و تخم مرو را با مقداری آب بجوشانید و موضع را مرتب بخور دهید.

مرهم بواسیر و شقاق مقعد
موم و روغن کنجد و پیه مرغابی و مغز ساق گاو و روغن کوهان شتر و زرده تخم مرغ کتان و مقل ارزق را بجوشانید و داروها را در آب آن داخل کرده بصورت مرهم بسازید و موقع حاجت روی زخم بواسیر بمالید.

یبوست بواسیر
ده عدد انجیر و 20 عدد آلوی بخارا که در آب خیس خورده باشد برای یبوست بواسیر بسیار مفید است که ناشتا خورده شود.
ترکیبی از حنظل و مقل ارزق و تخم مرو و صبر سیاه و هلیله سیاه و سنا و گل سرخ و رب ریوند و اسفرزه علاوه بر دفع یبوست بیماری بواسیر را نیز درمان می نماید.

برای اطلاعات بیشتر و جامع تر در خصوص بیماریهای مقعد شامل خارش مقعد، بیرون زدن مقعد، از بین بردن دکمه های بواسیر، فیستول های چرکی مقعد می توانید به کتاب بیماریهای دستگاه گوارش و کبد از سری کتاب های موسسه مراجعه فرمایید!

منبع: کتاب بیماری های دستگاه گوارش و کبد، تالیف سید محمد موسوی





http://hakimmehr.blogsky.com/1393/04/03/post-113/%D8%A8%D9%88%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%86%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۹۵ ، ۱۳:۱۸
مهدی فراحی
شایعه:

ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻬﺎﯼ ﮐﻪ ﺳﺎﮐﻦ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻫﺴﺖ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﺮﺩ :
.. ﺍﺯ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﺍﻋﻼﻡ ﺷﺪ ﮐﺸﺘﯽ ﺣﻤﻞ ﭘﻨﯿﺮ ﺗﻮﯼ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻩ ﻭ
ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺑﺎ ﮐﻤﺒﻮﺩ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺑﺸﯿﻢ . ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺭﻓﺘﻢ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ 10
ﺑﺴﺘﻪ ﭘﻨﯿﺮ ﺧﺮﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﮐﻨﻢ ،ﻣﻮﻗﻊ ﺑﺮﮔﺸﺖ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺭﻭ ﺩﯾﺪﻡ 2
ﺑﺴﺘﻪ ﭘﻨﯿﺮ ﺗﻮﯼ ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ .
ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﺧﺒﺮ ﻏﺮﻕ ﺷﺪﻥ ﮐﺸﺘﯽ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﯼ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ . ﺩﻭ ﺑﺴﺘﻪ ﭘﻨﯿﺮ ﺗﻮﯼ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎ ﮐﻤﺒﻮﺩ
ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﯿﺒﺮﻡ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ . !
ﺍﺯ ﮐﺎﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺷﺪﻡ ..
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻫﺴﺖ ﺑﯿﻦ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻬﺎ
ﻭ ﺁﻟﻤﺎﻧﯿﻬﺎ .....
ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 1939 ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﻦ ﺷﺮﮐﺖ « ﮔﻨﺪﻡ ﮐﺎﻧﺰﺍﺱ» ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ
ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭﺍﻥ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻨﺪﯼ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﻟﺒﺎﺱ
ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻫﺎﯼ ﻃﺮﺣﺪﺍﺭ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺴﺘﻪ
ﺑﻨﺪﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﻓﻘﯿﺮ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ
ﮐﻤﺎﻝ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺁﺭﻡ ﺍﯾﻦ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺷﺴﺘﺸﻮ ﭘﺎﮎ
ﻣﯿﺸﺪ
( ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﯾﻦ ﻭ ﮐﺸﻮﺭﯼ
ﻧﯿﺴﺖ)

پاسخ:

http://antishobheh.blogfa.com/post/112

@Antishobheh
1- آیا آلمان که جزو هشت کشور بزرگ صنعتی دنیا است، فقط با غرق شدن یک کشتی پنیر، دچار قحطی میشود؟ چنین کشوری ذخیره برای روز مبادا ندارد؟ چنین کشوری نمیتواند یک محموله دیگر پنیر وارد کند؟ اصلا چنین کشوری کارخانه تولید پنیر ندارد؟؟؟
اینها همه نشان دهنده جعلی بودن این داستان است.
آیا غذای مردم آلمان فقط پنیر است که با نبودن پنیر قحطی بیاید و نگران گرسنه ماندن بشوند؟؟؟ لااقل حالا که داشتید داستان سازی می کردید کالایی را نام می بردید که جزو اقلام اساسی باشد.
https://plus.google.com/115667959543774646725/posts/A8LD3H8Vx9b

2-اما داستان شرکت گندم کانزاس هم بیشتر یک شگرد برای فروش محصولات در دوران رکود بود:
در سال های رکود اقتصادی و تلاش مردم به صرفه جویی، کارخانه ها برای تشویق مردم به خرید شروع به کاهش قیمت ها کردند. قیمت ها پایین و پایین تر آمد و فایده ای نداشت. تقاضا کاسته شده بود. بعد از شروع موج استفاده از گونی های مواد غذایی در صنایع پوشاک خانگی، کارخانه ها برای تشویق مردم به خرید دست به ابتکاری جالب زدند: مواد غذایی را در گونی های طرح دار عرضه کردند. گونی هایی که تبدیل به لباس های بسیار زیبا می شد. استفاده از این لباس ها بسیار معمول شده بود.
شرکت گندم کانزاس بعد از فهمیدن محبوبیت گونی هایش، شعار تبلیغاتی اش را عوض کرد و آن را تغییر داد به: از ما آرد بخرید تا بهترین نان و زیباترین لباس ها را درست کنید.
در واقع تنها گونی های شرکت کانزاس نبود که وارد بازار شد. بسیاری از شرکت های مواد غذایی شروع به استفاده از گونی هایی کردند که با یک بار شست و شو، مهر شرکت پاک می شد و پارچه ی با کیفیتی با رنگ های درخشان باقی می ماند.
http://khorasannews.com/PrintOnlineNews.aspx?id=1263383

3-خلاصه این متن مقایسه بین یک نفر ایرانی وآلمانی و یک شرکت آمریکایی و در نهایت این نتیجه گیری است که ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﻣﺤﺼﻮﺭ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺩﯾﻦ ﻭ ﮐﺸﻮﺭﯼ ﻧﯿﺴﺖ. آیا این نفرات نماینده دین و کشورهایشان هستند؟ اگر یک نفر کار خوب یا بدی انجام داد به معنی اینست که دین یا کشورش خوب یا بد است؟ آیا دین اسلام به آن فرد گفته است که اینگونه عمل کن؟ یا اینکه در هر دین و کشوری انسان خوب و بد پیدا می شود؟ بنابراین مقایسه انجام شده صحیح نیست.

4-نویسنده چرا سوره انسان را در قران کریم نخوانده که حضرت علی و فاطمه و فرزندانشان با اینکه روزه و گرسنه بودند غذای خود را به فقیر و اسیر دادند؟ آیا الگو و معیار ما برای مقایسه دو فرهنگ باید بزرگان و رهبران آن باشند یا دو فرد عادی؟ ما مردم عادی چقدر بر دین و فرهنگمان منطبق هستیم؟

5-پیامبر و ائمه اطهار (ع) و رهبران دینی ما همیشه چون فقیرترین مردم زندگی کرده اند و بارها نیمی از مال و زندگیشان را به نیازمندان بخشیده اند. آیا الگوها و رهبران دو کشور آلمان و آمریکا که مثال زده شده اند هم اینگونه بوده اند یا جزو ثروتمندترین و متکبرترین و جنایتکارترین افراد بوده اند و هستند؟

6-چرا نویسنده نگاهی به جشن عاطفه ها و کمک های مردمی به مردم آسیب دیده مثلا زلزله زده و ... نکرده است و خصوصا نگاهی هرچند گذرا به ایام جنگ که پیرزنی مرغی را که تمام دارایی او از دنیا بود را به جبهه ها فرستاد، و صدها و هزاران مورد اینچنینی؟ کسی که دو قالب پنیر خود را نثار مردم می کند را مقایسه کنید با مادری که 4 تا 5 جوانش را در راه کشور و مردمش نثار می کند بدون آنکه خم به ابرو بیاورد. آنگاه است که در می یابیم چقدر اختلاف فرهنگی است بین مردم ایران اسلامی و کشورهای غربی...


 انتقال مطالب با ذکر منبع ، رعایت اخلاق و امانتداری است.

منبع: کانال آنتی شبهه
(پاسخ به شبهه پراکنی های شبکه های اجتماعی)
 https://telegram.me/Antishobheh
وبلاگ آنتی شبهه:
 http://antishobheh.blogfa.com/


لینک همین متن
http://antishobheh.blogfa.com/post/112
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۰:۵۰
مهدی فراحی
شبهه: آیا ارتباط نداشتن مختار با امام سجاد (ع) نشان از عدم اخلاص در نزد مختار برای قیام ندارد؟ و نشانی از قدرت طلبی او نیست؟

متن کامل شبهه

استاد یوسفی غروی معتقد است که انگیزه‌ها و عوامل قیام مختار خیلی هم مخلصانه نبود. بنابراین به این جواب نزدیک می‌شویم که امام زین‌العابدین (علیه السلام) در قیام مختار به طور آشکار برای جانبداری مختار، سخن نگفته است.
نسبت داده می‌شود که وقتی عده‌ای از اهل کوفه دربارهٔ قیام مختار و ارتباط او با امام شک و تردید داشتند، از کوفه به مدینه رفتند تا شاید از امام زین العابدین (علیه السلام) کسب تکلیف کنند. ([1])

 

پاسخ

امام سجاد (علیه السلام) برای رعایت وضعیت به شدت امنیتی و تقیه‌ای کار را به عموی خود محمد بن حنفیه ـ بزرگ‌ترین فرزند امیرالمؤمنین (علیه السلام) که از این خاندان باقی مانده بود ـ سپردند. محمد بن حنفیه گفت:

«هر کس به خونخواهی برادرم امام حسین (علیه السلام) قیام کند ما می‌خواهیم به یاری مظلوم قیام کند و خونخواهی ایشان را کند هر که می‌خواهد باشد ولو یک برده سیاه»
آنان این سخن محمّد بن حنفیّه را گواهی برای تأیید مختار و قیام او قلمداد کردند. به همین دلیل به کوفه برگشتند. ([2])

در کتاب جنبش‌های شیعی در تاریخ اسلام آمده است:
مختار آشکارا به دعوت برای علویان پرداخت و برای آنان بیعت گرفت و گهگاه با آن‌ها تماس برقرار می‌کرد اما در بیشتر آمده است که امام علی بن الحسین (علیه السلام) پیشنهاد مختار را رد کرد.

در مروج الذهب ـ نوشته مسعودی ـ آمده است که وی با علی بن الحسین (علیه السلام) به عنوان این که از دودمان پیامبر (ص)  و فرزند امام حسین (علیه السلام) است، و وی برای خونخواهی او قیام کرده است، تماس گرفت و درباره گرفتن بیعت برای او نامه‌ای به آن حضرت نوشت، و آن را به همراه اموال فراوانی به سوی او ارسال داشت. اما امام علی بن الحسین (علیه السلام) پیشنهاد و اموال مختار را نپذیرفت. از این رو مختار به محمد بن حنفیه روی آورد. محمّد بن حنفیّه در پاسخ مختار گفت: من دوست دارم خداوند ما را یاری کند و کسانی را که خون ما را ریختند، نابود فرماید امّا من تو را به جنگ و خونریزی فرمان نمی‌دهم.

این موضوع به همین‌گونه در انساب الاشراف بلاذری نیز آمده است.
چنان‌چه روایت مذکور درست باشد، ممکن است خودداری امام سجاد (علیه السلام) از پذیرفتن درخواست مختار و رد اموال ارسالی او عدم اطمینان آن حضرت به رفتار مردم عراق و یا دشواری موقعیت او بوده که در میان دو دشمنی که بدخوترین خلق خدا بودند، قرار داشت و با این که این دو بر سر قدرت با یکدیگر در جنگ و نزاع بودند، هر دوی آن‌ها بر ضدّ علویان مکر و بداندیشی می‌کردند و امام در حجاز ـ که کانون دعوت زبیریان بود ـ زندگی می‌کرد، همین‌طور پاسخ ابن حنفیه که در آن آرزو کرده از کشندگان آن‌ها و کسانی که خون آنان را ریخته‌اند، انتقام گرفته شود و در همین حال از خون‌ریزی و جنگ اظهار بیزاری کرده است، دلیلی جز تقیه از ابن زبیر نداشته است. بنابراین ابن حنفیه او را به عنوان وزیر یا امیر گسیل داشته است تا شیعیان در مساعدت به او برای نابودی کشندگان امام حسین (علیه السلام) و اصحابش متّحد و همداستان شوند.

با وجود جوّ خفقان و اختناق، انتظار ارتباط علنی میان امام و مختار بی‌مورد است. امام شخصاً از رهبری قیام سرباز زد اما به عمویش محمد بن حنفیه ولایت داد تا رهبری و پشتیبانی معنوی قیام را بر عهده بگیرد.
مختار مردم را به بیعت با محمد بن حنفیه فرا می‌خواند. از آثار و فواید این کار، ایجاد امنیت برای امام و مشغول کردن ذهن دشمن و جاسوسان آن به غیر امام و مصونیت آن حضرت (علیه السلام) از خطر را می‌توان نام برد. امام مردم و انقلابی‌ها را به همراهی با مختار تشویق و ترغیب می‌کرد و به عمویش می‌فرمود:
«یا عمّ! لو عَبْداً زنجیاً تَعَصَّب لَنَا اَهْلَ البَیتِ لَوَجَبَ عَلَی النَاسِ مُوازِرتَه و قَدْ وَلَّیتُک هَذَا الْأَمْرَ فَاصْنَعْ ماشِئْتَ فَخَرجُوا وَ قَدْ سَمِعُوا کلامَهُ وَ هُمْ یقُولُونَ أَذِنَ لَنَا زِینُ العابِدینَ وَ مُحَمَّدٌ بنُ الحَنَفِیة»([3])

ای عمو! اگر بردة سیاهی برای ما اهل‌بیت (علیهم السلام) قیام کند، بر مردم است که او را یاری رسانند و من تو را بر این امر گماردم. پس هرچه خواهی کن. آنگاه آنان پس از شنیدن کلام امام خارج شدند، در حالی که می‌گفتند زین العابدین (علیه السلام) و محمد بن حنفیه به ما اجازه دادند.
افزون بر آنچه گفته شد، نظر آیت الله خویی این است که از ظاهر روایات استفاده می‌شود که قیام مختار به اذن خاص از طرف امام بوده است. ([4])

و پس از بازگشت آن هیئت به کوفه،‌ مختار از آنها در مورد ملاقات و گفتگوها پرسید. گفتند: «قَد أمرُنا بنُصَرتک»([5])


([1]). خبرگزاری فارس، مصاحبه با یوسفی غروی، ۲۸/۱۰/۱۳۸۸.
([2]). همان.
([3]). ذوب النضار، حلی، ابن نما، ص ۹۶، بحارالانوار مجلسی، ج ۴۵، ص ۳۶۵، معجم الرجال الحدیث، آیت الله خوئی، سید ابوالقاسم، ج ۱۸، ص ۱۰۱.
([4]). همان.
([5]). ذوب النضار، ص ۹۶.
 

برگرفته از کتاب"مختار از دیدگاه اهل بیت" نوشته ی علی شفیع پور حسینی

منبع: مجمع جهانی شیعه




http://shiastudies.com/portal/fa/faq/post/10435/?find
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۵ ، ۱۷:۰۰
مهدی فراحی
👀 آیا مردان پریود میشوند؟👀
عارضه بدخلقی مردانه یا
Irritable Male Syndrome که به اختصار به نام IMS شناخته می‌شود همان چیزی‌ست که می‌توان به آن پریود مردانه گفت. شناخته شده‌ترین اثر این عارضه حساسیت بیش از حد به محرک‌های بیرونی و عصبانیت زیاد است.

تغییرات هورمونی در مردان در دوره‌های ۴ تا ۶ هفته‌ای رخ می‌دهند و در جریان آن روحیات مردان می‌تواند از بانشاط تا غمگین و تهاجمی تغییر پیدا کند.
@tanzimkhanevadeh
کاهش یا افزایش تستوسترون خون می‌تواند منجر به تغییرات قابل توجه در روحیات فردی مردان شود.

عارضه بدخلقی مردانه در سال ۲۰۰۱ توسط جرالد لینکلن محقق اسکاتلندی معرفی شد.

نکته قابل توجه درباره انسان‌ها این است که تغییرات هورمونی در مردان تنها ناشی از کاهش تستوسترون نیست بلکه همزمان با آن، افزایش کورتیزول و کاهش سروتونین به بروز عارضه بدخلقی مردانه‌ می‌انجامد. مهم‌تر این است که این عارضه در مردان می‌تواند به جای بروز ماهیانه بطور روزانه رخ دهد.

چه کسانی در معرض این عارضه هستند؟
💗@tanzimkhanevadeh
پنج سال پیش از معرفی عارضه بدخلقی مردانه محققان موسسه فن‌آوری ماساچوست (MIT) در یک گزارش علمی نوشته بودند که زنان و مردانی که غذاهای مملو از پروتئین و بدون الیاف گیاهی می‌خورند در معرض کاهش سروتونین قرار می‌گیرند. سروتونین مهم‌ترین ناقل عصبی در مغز است و وجود مقدار کافی آن باعث احساس نشاط در انسان می‌شود. غذاهای چرب و و وعده‌های غذایی فاقد سبزیجات میزان سروتونین خون را کاهش می‌دهد.

در مردان همبستری باعث ترشح بیشتر سروتونین می‌شود.

خواب کم و نامنظم نیز یکی از عوامل ایجاد عارضه بدخلقی مردانه محسوب می‌شود و قادر است این عارضه را بطور روزانه ایجاد کند.
💗@tanzimkhanevadeh
مردانی که از شیوه تغذیه مملو از پروتئین و کم سبزی استفاده می‌کنند در صف مقدم کسانی هستند که مبتلا به عارضه بدخلقی مردانه می‌شوند. علاوه بر این گزارش‌های جدید نشان داده‌اند مردانی که با مشکلات مالی و شغلی روبرو هستند، آن‌هایی که به کاری که انجام می‌دهند بیعلاقه هستند، آن‌هایی که الکل زیاد می‌نوشند و بلاخره مردانی که شکر زیاد می‌خورند از جمله کسانی هستند که مبتلا به این عارضه خواهند شد.

عارضه بدخلقی مردانه را چگونه می‌توان کاهش داد؟

مهمترین قدم تنظیم قند خون است. کاهش مصرف شکر صنعتی بخصوص قبل از ناهار و خوردن صبحانه کامل یکی از راه‌های کاهش این عارضه است. نوشیدن الکل زیاد تعادل قند خون را بهم می‌زند.

فعالیت‌های فیزیکی مستمر نظیر ورزش روزانه به تنظیم هورمونی بدن کمک می‌کند. مصرف مکمل‌های ویتامینی نظیر ب۶ (B6) و منیزیوم، و البته کلسیم از رخ دادن این عارضه را کاهش میدهد
💗@tanzimkhanevadeh
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مهر ۹۵ ، ۲۱:۲۶
مهدی فراحی
عصر ایران:
📚 چند ثانیه مطالعه

وقتی روانپزشک اتریشی ویکتور فرانکل پس از سه سال اسارت در اردوگاه‌های کار اجباری آلمان نازی آزاد شد، به یک نتیجهٔ مهم علمی دست یافت که بعدها یکی از مکاتب روانشناسی به نام «معنا درمانی» شد.

او در پی تجربه شخصی و مشاهده زندانیان دیگر نتیجه گرفت که انسان‌ها قادر هستند هر رنج و مشقتی را تحمل کنند، مادام که در آن رنج و مشقت «حکمت » خاصی را درک کنند.

به عنوان مثال، اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی با اعتماد به نفس بالا و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده‌ها و کینه‌ها تبدیل می شود.
کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن‌ «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می کشد و دیگری با هر ضربه خُردتر و حقیرتر می شود.

اینکه چگونه با سختی‌ها و مشقت‌های زندگی کنار بیاییم و به آن‌ها واکنش نشان دهیم، نهایتاً محصول یک «تصمیم شخصی» است.

می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی‌ها و مصائب اجتناب‌ناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پسِ هر ضربهٔ روحی و هر لطمهٔ جسمی تنومندتر، مقاوم‌تر و آگاه‌تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۵ ، ۱۳:۴۰
مهدی فراحی
سوگندهای قرآنی

مقدمه

قرآن مجید که کتاب هدایت بشر می‌باشد برای تربیت انسان روشهای متعددی را مورد توجه قرار داده که به کار بردن سوگند یکی از آن روشهای تربیتی می‌باشد. زیرا چنانکه می‌دانیم سوگند یادکردن در میان عامه مردم امری رایج بوده و هرکدام از آنها براساس آداب و رسوم و دینی که دارند قسم یاد می‌کنند تا با اینکار یا مطلبی را تاکید نمایند یا توجه مخاطبان را نسبت به اهمیت نکته مورد نظر که درباره‌اش سوگند می خورند جلب نمایند. چرا که وقتی کسی سوگند یاد می‌خورد که به جان خودم این مطلب درست است در حقیقت مثل اینکه می‌گوید همین قدر که جان من عزیر و محترم است این سخن نیز دارای احترام و ارزش بوده و خالی از هر گونه دروغی می‌باشد. البته با نظر به اینکه قسم در مواردی یاد می‌شود که نزد آدمی بسیار دارا احترام می‌باشد بالطبع موردی که نسبت به اثبات یا نفی آن نیز قسم یاد می‌کنیم به همان میزان داری احترام و ارزش می‌باشد و این همان تاکیدی است که از قسم فهمیده می‌شود. که این نوع تاکید در سوگندهای قرآنی نیز وجود دارد به این معنی که اگر خداوند به جان پیامبر قسم یاد می‌کند و سپس مطلبی را بیان می‌‌نماید می‌رساند که همان طوری که جان پیامبر در نزد خدا با اهمیت است این مطلب نیز با اهمیت می‌باشد. که در قسمهای قرآن به سایر مخلوقات نیز همین نکته تاثیر بسزایی دارد زیرا خداوند با قسم به مخلوقاتش، توجه بندگان را به آثار عظمت خود جلب کرده و آنان را متوجه آثار ربوبیخود می‌نماید، چنانکه مرحوم طبری می‌فرماید: خداوند به این اشیاء سوگند یاد کرده به جهت منافع فراوانی که برای بندگانش در آنها وجود دارد و به خاطر نشانه‌هایی که بر یگانگی وحدت و وحدانیت وی و آثار قدرت نامتناهیش در آنها آشکار است. 

انواع قسمهای قرآن

انواع قسمتهایی که در قرآن آمده به شرح زیر است: 
خداوند در قرآن علاوه بر ذات خویش به مخلوقاتی چند نیز سوگند یاد نموده که تقریبا با یک نگاهی گذرا در قرآن می‌توان به موارد زیر دست یافت. 

سوگند به ذات خویش

دو مورد با لفظ جلاله "الله" مانند تالله لتسئلن عما کنتم تفترون. سوره نحل آیه 56 و در شش مورد با کلمه "رب" 

سوگند به فرشتگان

"والنازعات غرقا والنا شطاط نشطا... فالمدبراب امرا"سوره نازعاتآیات 1-5 

سوگند به جان پیامبر

" لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون" سوره حجر آیه 72 

سوگند به قرآن مجید

"یس و القرآن الحکیم". سوره یس 1 و 2 

سوگند به قیامت

" و الیوم الموعود" سوره بروج آیه 2 

سوگند به پدیده‌های آفرینش

مانند ایمان، خورشید، ستارگان، زمین، ماه، باد، ابر، دریا،کشتی،انجیر وزیتون. مراجعه شود به: 
سوره طارق آیه 4، سوره شمس آیه 1، سوره تکویر آیه 15، سوره شمس آیه6، سوره انشقاق آیه 18، سوره ذاریات آیه 1 و 2 ، سوره طور آیه 6،سوره ذاریات آیه 3، سوره تین آیه 1 

سوگند به زمانهای مختلف

سپیده دم، چاشتگاه، عصر، غروب آفتاب، روز و شب مراجعه شود به: "سوره فجر آیه 1، سوره شمس آیه 1، سوره عصر آیه 1، سوره انشقاق آیه 17، سوره شمس آیه 4 ، سوره تکویر آیه 17. 

سوگند به مکانهای مقدس

مانند مکه، کوه طور، بیت المامور در سوره بلد آیه1، طور آیه 1 و 3 

سوگند به نفس انسان

وجدان انسانی، قلم ونوشته، انسان پیکارگر، شفع، وتر و... در سوره شمس آیه 17، سوره قیامت آیه 2 ، سوره قلم آیه 1، سوره عادیات آیه 1تا 5- سوره فجر آیه 3 

مورد قسم

البته لازم به یادآوری است که قسم های قرآن یا در موردی است که اعتقاد بشر به آنها لازم و ضروری است مانند سوگند به وحدانیت خدا، وقوع قیامت، مبعوث شدن پیامبران، نبوت پیامبر اسلام، حقانیت وعده الهی ... و یا برای تاکید بر حالات و روحیات بشر است مانند تاکید برآفرینش انسان در بهترین صورت، آفرینش انسان در رنج و سختی، وجود نگهبانان و حافظانی برای انسان، زیانکار بودن انسان را نام برد. 

طبق نظر علامه طباطبایی اگر در آیاتی که خداوند به آنها سوگند یاد نموده دقت کنیم متوجه می شویم که خود سوگند حجت و دلیلی است که بر حقانیت جواب قسم دلالت دارد به عنوان مثال سوگندی که خداوند بر مستی کفار در سوره حجر آیه 72 بالفظ و لعمرک انهم لفی سکرتهم یعمهون: در عین سوگند بر کوری و گمراهی کفار، دلیل آن را نیز بیان نموده که آن هم جان پیامبر است که جانی پاکتر و به عصمت خدایی، دور از هر نقصی است ومعلوم است که مخالف چنین پیامبری معصوم در سرگردانی بسر می‌برد. 

چند سئوال

سئوال اول:البته شاید سوال شود که سوگند خدا چه معنا دارد چرا که اگر به خاطر مومن سوگند می‌خورد، مومن به محض شنیدن تصدیق می‌کند و نیاز به سوگند نیست و اگر برای کافر قسم می‌خورد که فایده‌ای ندارد؟ جواب داده‌اند اولا قرآن به زبان و لغت عرب نازل شده و عادت عرب قسم خوردن بر تاکید کاری است و ثانیا حکم با دوحالت پایان می‌یابد یا به قسم و یا به شهادت و هر دو تا را خداوند در قرآن آورده است، تا حجتی یر کسی باقی نماند. 
سوال دوم: چرا خداوند به مخلوقاتش قسم خورده در حالی که از قسم به غیر خدا نهی شده؟ جواب اینست که: 
اولا این قسمها با حذف مضاف است یعنی والتین= همان و رب التین است. 
ثانیا عربها به این امور تعظیم می‌کرده و خودشان به آنها قسم می‌خورند و همچنانکه می‌بینیم قرآن نیز به عربها و زبان آنها نازل گشته. 
و سوم اینکه چیزی که بر آن قسم خورده می‌شود چیزهایی است که قسم خورنده آنها را عظمت می‌دهد در حالیکه هیچ چیز با عظمتتر از خدا نیست. 
چهارم اینکه قسم به مصنوعات (غیر خدا) دلالت بر قسم بر صانع (خدا) است زیرا که ذکر مفعول (کار انجام شده) لازمه اش ذکر فاعل (انجام دهنده کار) است محال است کاری بدون اینکه کسی انجام دهد بوجود آید. و اینکه خداوند به هر کدام از مخلوقاتش بخواهد قسم می‌خورد ولی به هیچ کس غیر خدا روا نیست. 

البته لازم به توضیح است که سوگند یا ظاهری است و یا مضمر (مقدر)= در حالت مقدر بودن بر دو حالت است یا لام بر آن دلالت دارد مانند (لتبلون فی اموالکم- آل عمران 186) و یا معنی بر آن دلالت دارد مانند (و ان منکم الا واردها- مریم-71) که والله در تقدیر است. 

مباحث مرتبط

روشهای هدایتی قرآن

منابع

سیوطی، الاتقان، مترجم سیدمهدی حائری- انتشارات امیرکبیر 1380نمایندگی ولی فقیه در سپاه، علوم ومعارف قرآن پائیز 81

**لینک مطلب

http://danesh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d8%b3%d9%88%da%af%d9%86%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c+%d9%82%d8%b1%d8%a2%d9%86%db%8c&SSOReturnPage=Check&Rand=0
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۷
مهدی فراحی
🔷 عبرتهای عاشورا، از نگاه مقام معظم رهبری:


🔹باید بفهمیم چه بلایی بر سر آن جامعه آمد که حسین‌بن‌علی (علیه‌السّلام)، آقازاده‌ی اوّلِ دنیای اسلام و پسر خلیفه‌ی مسلمین، در همان شهری که پدر بزرگوارش بر مسند خلافت مینشست، سر بریده‌اش گردانده شد و آب از آب تکان نخورد! ا

🔹قرآن جواب ما را داده است. میفرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصّلاة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیّا»

🔷دو عامل اصلی این گمراهی:

🔹یکی دور شدن از ذکر خدا و معنویت که مظهر آن نماز است. و کنار گذاشتن محاسبات خدایی از زندگی.

🔹دوم «واتّبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها و هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی وبزرگ است.


🔷 ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه‌ی اسلامی، #آرمانخواهی ضعیف شود؛ هر کس به فکر این باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد، اگر مصالح خود را بر #مصالح_جامعه ترجیح دهیم، معلوم است که به این درد دچار خواهیم شد.

۱۳۷۱/۰۴/۲۲


🆔 @YjcNewsChannel
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۵ ، ۲۳:۱۲
مهدی فراحی

«کل یوم عاشورا و کل یوم کربلا»

*سوال: ایا جمله ی «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» حدیث است؟


*پاسخ: در متون روایی به مدرکی که اثبات نماید این جمله ی « کل یوم عاشوراء و کل ارض کربلاء» حدیثی از معصومان است[1] برخورد نکردیم.[2]

 

ولی این عبارت برداشت درستی از مجموع حادثه کربلا و خط سیر امامت و در بر دارنده چندین پیام آموزنده و زیبا است؛ چون اگر چه روزی مثل واقعه عاشورا نیست و بوجود نخواهد آمد اما همیشه ظلم ظالمان و ستم به مظلومان پا بر جا هست تا اینکه قائم آل محمد(عج) ظهور کند و ریشه همه ظلمها را میان ببرد. اما فرهنگ عاشورا جاری بر بستر زمان و کربلا نماد استقامت در راه هدف و مبارزه با ظلم و بی عدالتی است. پیشوایان دینی ما به ما این گونه آموختند که باید با ظلم ظالمان مبارزه کرد و خود نیز این چنین عمل می کردند و این گونه نیست که عاشورا حادثه ای محدود در چارچوب زمان و مکان معین باشد.

‏جمله «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»، نشان ‏دهنده ی پیوستگی و تداوم خط درگیری حق و باطل در همه زمانها و مکانهاست. عاشورا و کربلا، یکی از بارزترین حلقه‏های این زنجیره طولانی است. همیشه ‏حق و باطل رو در روی هم هستند و انسانهای آزاده، وظیفه پاسداری از حق و پیکار با باطل را بر عهده دارند و بی‏تفاوت گذشتن از کنار صحنه حق و باطل، بی‏دینی است.

حضرت امام خمینی ‏(ره) که خود پیرو راستین امام حسین (ع) و بنیانگذار جمهوری اسلامی و مبارز بزرگ در مقابل ستمگران عصر خویش است، از این جمله با تعبیر « کلمه بزرگ» یاد می کند و بر حفظ معنای عاشورا و پیاده کردن نقش کربلا تأکید نموده است و می فرمایند: «این کلمه (کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا)، یک کلمه ‏بزرگی است...همه روز باید ملت ما این معنی را داشته باشد که امروز روز عاشورا است و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده‏ کنیم، انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی‏شود. قضیه کربلا منحصر به یک ‏جمعیت هفتاد و چند نفری و یک سرزمین کربلا نبوده، همه زمینها باید این نقش را ایفا کنند.»[3]

در واقع امام خمینی ‏(ره) با اعتقاد به این امر که قیام و شهادت سید‌‌الشهدا (ع) باید ملاک عمل اجتماعی مسلمانان قرار گیرد،‌ نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی قرار داد. «آنچه که سیدالشهدا عمل کرد و ‌آن ایده‌ ای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد. این عبارت آموزنده هم تکلیف است و هم مژده، تکلیف از آن جهت که مستضعفان با عده‌ای قلیل، علیه مستکبران با ساز و برگ مجهز و قدرت شیطانی عظیم، مأمورند چونان سرور شهیدان قیام کنند. و مژده بدین جهت که شهیدان ما را در شمار شهیدان کربلا قرار داده است.»

 

آن رهبر فرزانه در ایام جنگ تحمیلی فرمودند: نبرد عاشورا،گر چه از نظر زمان، کوتاهترین درگیری بود (نیم روز) ولی از نظر امتداد،طولانی‏ترین درگیری با ستم و باطل است و تا هر زمان که هر آرزومندی آرزو کند که‏کاش در کربلا بود و در یاری امام شهیدان،به فوز عظیم شهادت می‏رسید (یا لیتنا کنا معکم‏ فنفوز فوزا عظیما)[4]، جبهه کربلا گرم و درگیری عاشورا دایر است. [5]

 

به بیان بهتر همان گونه که امام حسین (ع)، وارث آدم و ابراهیم و نوح و موسی و عیسی(علیهم السلام) و محمد (ص) است، پیروان ‏عاشورایی او نیز وارث خط سرخ جهاد و شهادت‏اند و پرچم کربلا را بر زمین نمی‏نهند، و این جوهر تشیع در بعد سیاسی است چنان که خود امام حسین (ع) می‏افزاید: «فلکم فی اسوة‏، در کار من برای شما الگو است».[6]

 

این دیدگاه، رد کننده ی نظریه‏ای است که کربلا و قیام حسینی را تکلیفی خاص امام‏ می‏داند که نمی‏توان از آن تبعیت کرد.

 

" شیعه یعنی سالک پا در رکاب

 

تا که خورشید افکند از رخ نقاب

 

شیعه یعنی تشنه ی جام بلا

 

شیعه گی یعنی قیام کربلا

 

شیعه یعنی بازتاب آسمان

 

بر سر نی جلوه رنگین کمان

 

از لب نی بشنوم صوت تو را

 

صوت‏ «انی لا اری الموت‏» تو را

 

شیعه یعنی تیغ بیرون از نیام

 

این سخن کوتاه کردم و السلام" [7]

 

یکی از نویسندگان می‏نویسد: «ما یقین داریم که اگر امام حسین‏(ع) در زمان ما بود، از قدس، جنوب لبنان و بیشتر مناطق اسلامی کربلای دومی می‏ساختند و همان موضعی را می‏گرفتند که در برابر معاویه و یزید انتخاب نموده بودند».[8]

 

 

[1] البته برخی سخن فوق را بدون مدرک و مأخذ از زبان امام صادق(ع) نقل کرده اند، نک: پیام عاشورا، عباس عزیزی، ص 28؛ فرهنگ عاشورا، جواد محدثی، ص 371.

[2] عده ای هم قرائنی را ذکر کرده اند که بیان می کند این جمله حدیثی از معصومین نیست، نک: مجله ی علوم حدیث، شماره 26.

[3] صحیفه نور،ج 9،ص 202.

[4] زیارت عاشورا.

[5] صحیفه نور،ج 20،ص 195.

[6] تاریخ طبری،ج 4،ص 304.

[7] ابیاتی از مثنوی:«شیعه نامه‏»،محمد رضا آقاسی (کیهان 12/6/71).

[8] الانتفاضات الشیعیه، هاشم معروف الحسنی،ص 387.


http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1137

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۵ ، ۲۱:۱۱
مهدی فراحی
«اعترافات تکان‌دهنده زن تاجیکی فراری‌ از داعش»
*مصاحبه "آنورا سارکوروا" خبرنگار خبرگزاری «بی بی سی» روسی با جملبی حمیدووا زوایای تاریکی از جنایت پیشگی گروه تروریستی داعش که از سوی غرب حمایت می شود را روشن کرده است که در پی می آید:
شما چطور سر از سوریه درآوردید؟
من تا کلاس چهارم دبستان درس خواندم و به سختی می توانم بنویسم و بخوانم. پدرم معلول و مادرم خانه دار است. پدر و مادرم توانایی مالی نداشتند که من و دیگر خواهران و برادرانم را به مدرسه بفرستند بطوریکه هیچ کدام از اعضاء خانواده ما حتی دیپلم دبیرستان هم ندارد. چون شوهرم کارگر بود برای کسب درآمد و زندگی بهتر به شهر "کراسنادار" روسیه مهاجرت کردیم. ما یک سال در روسیه زندگی کردیم تا اینکه یک روز تلویزیون جنگجویان داعش را در حال نبرد نشان داد و ناگهان شوهرم شریف گفت من می خواهم به سوریه بروم و درراه داعش بجنگم. من از این حرف شوکه شدم و باورم نمی شد که آدم مهربان، آرام و قابل اعتمادی مثل شریف این حرف را زده باشد. من همیشه آرزوی یک خانواده آرام و بی حاشیه را داشتم. وقتی شوهرم با مخالفت شدید من روبرو شد ساکت شد و من خودم هم فکر می کردم که شوخی بود. شریف آدم مذهبی و از خانواده مذهبی بود و حتی در روسیه هم نماز و مسجد را ترک نمی کرد. پول بسیار کمی به دست می آورد و به سختی اجاره خانه را پرداخت می کردیم. اما یک روز شریف به من گفت می خواهد به ترکیه برود و عملاً من را در برابر عمل انجام شده قرارداد. بعد از یک ماه از ترکیه به من زنگ زد و گفت در استانبول کار پیدا کردم.
پس شما هم به استانبول رفتید؟
من از استانبول خیلی خوشم می آمد و به آنجا رفتم و در استانبول شریف را ملاقات کردم. سپس سوار اتوبوس شدیم و باکمال تعجب دیدم که اتوبوس دارد از شهر خارج می شود و شریف هم اصلاً به سؤال های من جواب نمی داد. یک شبانه روز درراه بودیم تا اینکه به مکانی رسیدیم و آنجا سوار ماشین دیگری شدیم که ما را به بیابان بردند در آنجا پیاده شدیم و شوهرم به من گفت تا جان در بدن داری فرار کن. فقط فرار کن الآن وقت سؤال پرسیدن نیست. ما چهار نفر بودیم و با تمام قوا پا به فرار گذاشتیم چون ماه رمضان بود از گرسنگی و تشنگی رمقی برایم نمانده بود. با گریه از شریف سؤال کردم اینجا کجاست؟ او گفت اینجا سوریه است و این خوشبختی و شانس بودن در سوریه نصیب هرکسی نمی شود. من داد کشیدم که من را فریب دادی ولی او با خونسردی جواب داد اگر دوست نداری می توانی برگردی. من به اطرافم نگاه کردم همه جا بیابان بود چون زبان عربی و ترکی بلد نبودم برگشتن برای من سخت بود. من چاره ای جز کنار آمدن با شرایط پیش آمده نداشتم. سرانجام افراد ناشناسی ما را ملاقات کردند و به مخروبه ای بردند که دو برادر عرب با زن هایشان در آنجا زندگی می کردند بعد از یک هفته ما را به مکان دیگری بردند. اطراف کوه بود و دریغ از یک ذره سرسبزی.
*شوهرتان چه کار می کرد؟
من تقریباً او را نمی دیدم؛ من با زن های دیگر زندگی می کردم؛ آنجا زنان عرب، ازبک، روس و چچنی بودند. شوهرم هر هفته یک بار به من سر می زد و گاهی اوقات هم هر دو هفته یک بار مقداری سیب زمینی و ماکارونی می آورد. فقط زنان در خانه می ماندند، مردها شبانه روز در حال جنگ برای داعش بودند. هنگامی که هواپیماها بمب می انداختند همه ما در یک اتاق جمع می شدیم و با فریاد برای نجات یافتن از خدا کمک می خواستیم. صدای گریه کودکان بیش از همه، جو را غمگین می کرد. نمی توان با کلمات فضای بی رحمانه داعشی ها را بیان کرد. ما هرلحظه فکر می کردیم که کشته می شویم یا زنده می مانیم و از شوهرانمان ناراحت بودیم که چرا ما را به این مصیبت گرفتار کردند. بیرون آمدن از خانه ها برای زن ها ممنوع بود؛ دارو نبود؛ محصولات غذای اصلاً نداشتیم؛ شبانه روز توی خانه ها بودیم. صحبت کردن، خندیدن و گردش کردن با مردان در قانون داعشی برای زنان ممنوع است. در هر اتاق شش نفر زندگی می کرد، فرش، کولر، برق نداشتیم و آب هم فقط به اندازه پختن غذا داشتیم. در فصل تابستان، گرما و مگس امان ما را بریده بود؛ در زمستان نیز هوا بسیار سرد بود نه لباس گرم داشتیم و نه سیستم گرمایشی. من واقعاً جهنم را در سوریه در پناهگاه های داعش با چشمان خودم دیدم و حس کردم.
کودکان اکثراً مریض می شدند و در مقابل چشمان مادرشان از درد ناله می کردند. چون دارو، دکتر و داروخانه وجود نداشت. مردان داعشی با ما بسیار بدرفتار می کردند، اگر روبند به صورتمان نمی زدیم کتکمان می زدند. داعشی ها به زن به عنوان یک انسان نگاه نمی کنند. طی مدت اقامتم در سوریه، حتی یک بار با پدر و مادرم صحبت نکردم. ما کاملاً زندان بودیم و همه چیز را برای ما ممنوع کردند. علاوه بر این داعشی ها هرماه خانه های ما را تغییر می دادند. شوهرم بعد از یک ماه برگشت وقتی او را دیدم ابتدا نتوانستم بشناسم، بدنش غرق خون بود، رنگ پریده، لاغر و به زحمت راه می رفت. هیچ نوع امکانات پزشکی و حتی خوراکی مقوی هم نبود که شوهر بیمارم را درمان کنم و در این مدت هیچ کس از شوهرم عیادت نکرد.
*شوهرتان به شما گفت که چرا به سوریه آمد؟ برای جنگ درراه داعش آمد یا برای به دست آوردن پول؟
شوهرم از عملکرد خودش بسیار پشیمان بود و از درد شدید نمی توانست زیاد صحبت کند و گفت داعشی ها در ترکیه وعده های دیگری به ما دادند، ما را فریب دادند. بعد از دو هفته داعشی ها آمدند و او را درحالی که مجروح بود به زور با خودشان بردند. ما از هم خداحافظی کردیم و احساس کردم که دیگر برنمی گردد. شوهرم بازهم اظهار پشیمانی کرد و از من طلب بخشش کرد و آرزوی خوشبختی برای من کرد. و هفته بعد از خداحافظی چند تا مرد داعشی آمدند و عکس شوهرم را که با دهان و چشمان باز مرده بود روی گوشی تلفن به من نشان دادند. من از شدت غصه و اندوه نمی دانستم چیکار باید بکنم. شب و روز گریه می کردم. اما گویا مصیبت های من تمام شدنی نیست. یک هفته بعد چند نفر سراغ من آمدند و گفتند باید با یک نفر دیگر ازدواج کنی، اعتراض آنجا به مثابه مرگ است. شوهر جدید من اهل داغستان روسیه بود ما باهم به روسی حرف می زدیم. زن در خلافت داعش مانند یک وسیله است و هنگام ازدواج رضایت زن مهم نیست و حتی از او یک بار هم نمی پرسند. یک ماه با شوهر دومم زندگی کردم. من در وحشت کامل و به عنوان برده زندگی می کردم. هرلحظه ممکن بود من را کتک بزند و یا به مرد دیگری بفروشد. داعشی ها حتی نسبت به کودکان هم بی رحم بودند. کتک زدن زنان و کودکان در پناهگاه های داعش امری عادی تلقی می شد. در خلافت داعش همه زن هایی که چه باردار و چه دارای فرزند، شوهرانشان در جنگ کشته می شوند اجباراً برای بار دوم باید ازدواج کنند.
*چطور موفق شدید به تاجیکستان برگردید؟
در اتاقی که زندگی می کردیم یک زن ترک با چند تا کودک زندگی می کرد. او باردار بود و شوهرش در جنگ کشته شده بود. داعشی ها می خواستند او را به زور شوهر بدهند. ایشان مدام گریه می کرد و بچه ها هم به دنبال او گریه می کردند صحنه بسیار دردآوری بود. سرانجام یک زن چچنی از بومی های آنجا کمک خواست و شبانه ما را با ماشین به مرز ترکیه رساندند. شوهرم هیچ اطلاعی از نقشه های من نداشت. این بار مرز را با دیوار آهنی بسته بودند. روز هنگام ما نمی توانستیم به مرز نزدیک شویم زیرا مرزبانان به ما شلیک می کردند. هنگام شب، بومی هایی که ما را به مرز رساندند، دریچه بزرگی را در دیوار آهنی مرز به ما نشان دادند و از طریق آن به ترکیه رفتیم و تا سپیده پیاده راه را طی می کردیم تا به جاده رسیدیم. سپس به استانبول رفتیم و پس از بازجویی های مکرر به والدین من زنگ زدند و من را به تاجیکستان فرستادند.
اکنون که در وطن خودم دوشنبه هستم باورم نمی شود. هنوز فکر می کنم داعشی های وحشی به سراغ من می آیند. من اوج وحشت و رذالت را در داعشی ها دیدم. شوهر من آدم زودباور و ساده لوحی بود، او تحصیل کرده نبود. داعشی ها به سادگی تمام او را قربانی مقاصد شیطانی خود کردند. من به همه زنان عالم توصیه می کنم که اشتباه من را مرتکب نشوید، زیرا تمام هستی خود را از دست خواهید داد و خاطرات داعشی هرگز شما را رها نمی کند.

http://qudsonline.ir/detail/News/308673
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۵ ، ۰۰:۰۷
مهدی فراحی