با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مکاشفه» ثبت شده است

**مکاشفه علامه طباطبایی**

*علامه طباطبایی حکایت می کند: 

*در نجف، مدتی از تبریز پولی نرسیده بود، روزی در منزل مشغول مطالعه بودم، ناگهان فکر مخارج زندگی افکار مرا پاره کرد

*به محض اینکه مطلب علمی کنار رفته و این فکر [ تهیه رزق و روزی] به نظرم رسید، شنیدم که، کسی محکم در خانه را می کوبد، پاشدم رفتم، در را باز کردم.

*چون در باز شد، سلام کرد و من جواب دادم بهد از آن گفت: من شاه حسین ولیّ هستم، خدای تبارک و تعالی می فرماید: 

در این هجده سال (از سالی که معمم شدم) کی تو را گرسنه گذاشتم که، درس و مطالعه را رها کردی و به فکر روزی افتادی، خداحافظ شما! 

*در را بستم و آمدم، پشت میز مطالعه، آن وقت تازه سرم را از روی دستم برداشتم، در نتیجه سؤالی برای من پیش آمد و اینکه آیا من با پاهایم رفتم دم در و برگشتم؟! 

*اگر اینجور بود، پس چرا الآن سرم را از روی دستم برداشتم؟! و یا خواب بودم، ولی اطمینان داشتم که، خواب نبودم، بیدار بودم، معلوم شد که، یک « حالت کشفی » برای من رخ داده بود. 

**منبع: نرم افزار، ناگفته هایی از علامه طباطبایی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۶
مهدی فراحی