با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

با ولایت تا شهادت

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

پیام های کوتاه
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
پیوندهای روزانه
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

۱۷ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

فرزند حضرت علی(ع) به نام عبید الله بن علی چرا توسط مختار فرزند ابو عبید کشته شد؟ لطفاً ماجرا را شرح دهید.

پاسخ تفصیلی

عبیدالله بن على‏ بن ابی‌طالب از مادری به نام لیلى دختر مسعود بن خالد بن مالک از قبیله بنی تمیم به دنیا آمد.[1]
در منابع تاریخی،‌ چندان به زندگی او پرداخته نشده و تنها اواخر زندگی او که شاید مهم‌ترین اثرگذاری او در زمان خودش بوده، در تاریخ نقل شده است.
با این‌که شیخ مفید نام او را در زمره افرادی می‌شمارد که در کربلا و در رکاب امام حسین(ع) شهید شده است،[2] اما همان‌گونه که بسیاری از علما گفته‌اند، به یقین او در کربلا حضور نداشته و چندین سال پس از قیام عاشورا کشته شده است.[3]
ماجرا از این قرار بوده که وقتی مختار قیام کرد، عبیدالله بن على از حجاز به کوفه نزد مختار آمد و از او چیزى خواست،[4] اما در این‌که خواسته او چه بوده، بیشتر منابع، مطلب خاصی ذکر نکرده‌اند، اما برخی از منابع ادعا می‌کنند که او خلافت را می‌خواست و از مختار خواسته بود که مردم را به سمت او دعوت کند و مختار از پذیرش این امر خودداری کرد.[5] مختار چند روزى او را زندانى کرد اما پس از مدت کوتاهی او را آزاد نمود و گفت: از پیش ما برو.[6]
آزادی عبیدالله اگرچه این خطر را به دنبال داشت که او به سمت مخالفان مختار خواهد رفت، اما نگه­داشتن بزرگ‌زاده‌ای مانند عبیدالله بن علی در زندان - آن‌هم برای مختاری که خود را مرید پدرشان می‌دانست - خسارت بسیاری به بار می‌آورد و چاره‌ای جز این برای مختار نبود.
در نهایت عبیدالله بعد از ترک مختار، به‌ بصره و نزد مصعب بن زبیر رفت که آماده جنگ با مختار می‌شد.
مصعب نیز دستور داد صدهزار درهم به او پرداختند.[7]
مصعب مردم را به جنگ با مختار فرا خواند و زمانى را براى حرکت معین کرد و در زمان مقرر نیز حرکت کرد، در حالی‌که عبیدالله بن على از همراهى با او خوددارى کرد و میان دایی‌هاى خویش ماند.
زمانی که مصعب از بصره دور شد، برخی از اقوام مادری عبیدالله پیش او آمدند و با او به عنوان خلیفه بیعت کردند در حالى‌که خود عبیدالله از قبول این امر کراهت داشت، ‏گفت: «شتاب نکنید و این کار را انجام ندهید» و آنان از پذیرش گفتارش خوددارى کردند. این خبر به اطلاع مصعب رسید. در نهایت، عبیدالله بن على نزد مصعب رفت.
مصعب به عبیدالله گفت: اى برادر! چه چیزى تو را به انجام این کار واداشت؟
عبیدالله سوگند خورد که آن کار را نمی‌خواسته و گفت: من این کار را خوش نداشتم و از پذیرش آن خوددارى کردم ولى آنان انجام دادند.
مصعب نیز حرفش را پذیرفت،[8] اما به همین جهت مجبور شد در سپاه مصعب باقی بماند.
در این هنگام به دستور مصعب، عبیدالله بن على به جلوداران سپاه پیوست و براى رویارویى با لشکر مختار پیشروى کرد[9] و چون به منطقه مذار رسیدند سپاهیان مختار هم فرا رسیدند و ناگاه به لشکر مصعب شبیخون زدند و بسیاری از افرادش را کشتند و فقط اندکى توانستند فرار کنند. عبیدالله بن على بن ابی‌طالب نیز در همان حمله کشته شد.[10]
با این‌که مصعب به طعنه می‌گفت عبید الله را کسانی کشتند که او را می‌شناختند و گمان می‌بردند شیعه پدرش علی بن ابی‌طالب هستند؛[11] اما در عین حال بسیاری از منابع اذعان کرده‌اند که این حمله یک شبیخون بوده و افرادی که او را کشتند، او را نشناخته بودند.[12]
بنابر این، براساس منابع تاریخی عبیدالله بن علی با مصعب و زبیری‌ها بیعت کرده بود و در جنگ با سپاه مختار در سال 67 هجری،[13] کشته شد.[14]
در پایان باید گفت که عبیدالله حقی در طلب خلافت نداشت و از ظواهر امر نیز مشخص بود که او به چنین مقامی نخواهد رسید.
اما به دلیل کمبود اطلاعات تاریخی در مورد سوابق عبیدالله بن علی، تحلیل این ماجرا ‌که چرا او مختار را ترک کرده و به زبیریان پیوست بسیار دشوار است. به هر حال این واقعیت را نباید نادیده گرفت که پیوستن او به مصعب بن زبیر، وزن اجتماعی و مقبولیت عمومی آنان را بالا برد و ارزش تبلیغاتی فراوانی برای آنان داشت.
به عنوان نمونه مصعب به پشتوانه حضور عبیدالله در میان لشکریانش چنین می‌گفت:
ای مردم! مختار دروغ می‌گوید که به خون‌خواهی حسین بن علی قیام کرده است؛ چرا که برادر حسین بن علی(ع) یعنی عبیدالله این‌جا است و حکومت را می‌خواهد. و اگر مختار راست می‌گوید حکومت را به او واگذار کند.[15]

 

[1]. ابو الفرج اصفهانى، على بن حسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق، صقر، سید احمد، ص 123، بیروت، دار المعرفة، بی‌تا؛ ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات أو الإستنفار و الغارات، محقق، مصحح، حسینی، عبدا لزهراء،‏ ج 1، ص 60، قم، دار الکتاب الإسلامی‏، چاپ اول‏، 1410ق‏.

[2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 354، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.

[3]. ابن ادریس حلّی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، محقق، مصحح، موسوی، حسن بن احمد، ابن مسیح، ابو الحسن، ج 1، ص 656، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1410ق؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج‏ 5، ص 154، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 39، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.

[4]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 5، ص 88، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.

[5]. مقاتل‏ الطالبیین، ص 123.

[6]. الطبقات‏ الکبرى، ج ‏5، ص 88.

[7]. همان؛ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج ‏4، ص 195، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ هشتم، 1989م.

[8]. الطبقات الکبری‏، ج 5، ص 89؛ بحار الانوار، ج 13، ص 308.

[9]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 6، ص 259، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.

[10]. بلاذری، احمد بن یحیی، أنساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 2، ص 190، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ الطبقات ‏الکبرى، ج ‏5، ص 89.

[11]. مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق، امامی، ابو القاسم، ج 2، ص 207، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش.

[12]. ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 6، ص 288، بیروت، دار الاضواء، 1411ق؛ ابن قتیبة، عبد الله بن مسلم، المعارف، تحقیق، ثروت عکاشة، ص 401، القاهرة، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، 1992م؛ مقاتل‏ الطالبیین، ص 123.

[13]. الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 6، ص 259.

[14]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 11، ص 664؛ ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق، خلیل شحادة،  ج 3، ص 40، دار الفکر، بیروت، چاپ دوم، 1408ق.

[15]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب‏، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 263، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بی‌تا.




http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa46888/tmpl/component/printme/1
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۵ ، ۲۱:۳۰
مهدی فراحی
@Pasokhgoyan1:
🔴روشنگری:
شورش و آشوب در اعتراض به نتیجه انتخابات آمریکا

*آتش فتنه 88 به دامان صاحبش افتاد*

در حالی که 7 سال پیش دولت آمریکا با حمایت از جریان فتنه‌گر در ایران طعم شیرین انتخابات را به کام ملت ایران تلخ کرد، حالا خود این کشور گرفتار جریان آشوب پس از انتخابات شده است که به گفته رسانه‌ها به سرعت نیز در حال گسترش است.

...این اعتراضات طی دو روز گذشته به سرعت سراسر آمریکا را فرا گرفت، به طوری که پلیس اعلام کرده در برخی ایالت‌ها اعتراضات رنگ و بوی شورش گرفته است. تصاویر منتشر شده به وضوح نشان می‌دهد که معترضان در برخی ایالات‌ها به تخریب و آتش زدن اموال عمومی پرداخته و حتی به پرچم کشور خود نیز رحم نکرده و آن را آتش زده‌اند.

...پنسیلوانیا نابا، هایوورد، بالتیمور، فیلادلفیا تنسی، ناکسویل، نیویورک، تگزاس، پورتلند، لس‌آنجلس و سانفرانسیسکو شهرها و ایالت‌هایی بوده‌اند که بیشترین اعتراضات از آنها گزارش شده است. قوى‌ترین اعتراضات و خشونت‌ها در شهر «اوکلند» واقع در ایالت «کالیفرنیا» در جریان است که طرفداران هیلاری کلینتون به خیابانها آمده و به نشانه عدم پذیرش رئیس‌جمهوری جدید، اقدام به اقدامات خشونت آمیز و آتش زدن اموال عمومی نموده‌اند. بر اساس گزارش‌ها تاکنون ده‌ها نفر در این اعتراضات دستگیر شده‌اند.

...رویترز در همین رابطه نوشت :«باراک اوباما» امیدوار بود با حمایت از «هیلاری کلینتون» بتواند میراث خود در حوزه سیاست خارجی را به وی واگذار کند، اما با شکست کلینتون در مقابل «دونالد ترامپ» به نظر می‌رسد که این میراث به زودی بر باد خواهد رفت.

اما ترامپ پس از دیدار با رهبران جمهوریخواه کنگره آمریکا اولویت‌های خود برای ریاست‌جمهوری را نیز اعلام کرد. بر اساس گزارش شبکه ان‌بی‌سی نیوز، ترامپ در گفت‌وگو با خبرنگاران بعد از دیدار با میچ مک کانل، مسائل داخلی یعنی مهاجرت، بهداشت و درمان و اشتغال‌زایی را اولویت خود قرار داده است. وی در اولین پیام خود نیز خطاب به رژیم صهیونیستی گفت: من عاشق اسرائیل هستم. درصددم تا پیوند ناگسستنی میان دو طرف را تقویت کنم. اسرائیل تنها دمکراسی خاورمیانه است و مانند بارقه‌ای از امید برای بسیاری از انسان‌هاست.!!

...اما حالا که نظام اسلامی از آن روزهای سیاه با سربلندی عبور کرده و روسیاهی ابدی برای فتنه‌گران و حامیان آنها در تاریخ ثبت شده، همان بلایی که آمریکایی‌ها برای ما طراحی کرده بودند و البته کاری از پیش نبردند، بر سر خودشان آمده و آتش به دامان خودشان بازگشته! آشوب و بلوایی که دقیقا با تئوری‌های خودشان اداره می‌شود. مهم نیست این حوادث تا کجا ادامه یابد. مهم این است که فرمول آمریکایی آشوب و بلوای پس از انتخابات و اعتراض به نتایج آن، حالا در همان کشور اجرا می‌شود! بومرنگ فتنه، به سوی آنها دور زده و آموزه‌های جین شارپ و دیگر سناریو نویسان فتنه در دل آمریکا راه خود را پیدا کرده است.

منبع: روزنامه کیهان
https://tlgrm.me/pasokhgoyan/765
http://shayeaat.blogfa.com/post/668
🔍 *وبلاگ و کانال پاسخگویان:*
با عضویت در کانال های مفید و ولایی و انتشار مطالب، افشاگر شایعات و مدافع حریم ولایت و یاور سرداران جنگ نرم باشیم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۵۳
مهدی فراحی

◾️❓📋📜❓◾️


شیعه پاسخ می دهد


 ❓چه شد که حکمیت اتفاق افتاد و چرا در جنگ صفین، امام علی (علیه السلام) اجازه ندادند که مالک اشتر معاویه را به قتل برساند؟



📋 پاسخ اجمالی


🔘 جنگ صفین؛ بین سپاه امام علی (علیه السلام)  که بیشتر از عراقیان بودند  و سپاه معاویه  که بیشتر از شامیان بودند  درگرفت.

 

◀️ سپاه عراق ضربه ‌های مهلکی بر سپاه شام وارد کرد و تا پیروزی نهایی فاصله ‌ای نداشت، اما معاویه با حیله ‌گری و با پیشنهاد عمرو بن عاص، قرآن ‌ها را بر نیزه کرد و خواهان حکمیت  قرآن شد.

 

⚫️ برخی از سپاهیان امام علی(علیه السلام) با جهالت و برخی دیگر با خیانت، متمایل به پذیرش خواسته  معاویه  شدند و امام را مجبور کردند تا دست از جنگ بکشد و به حکمیت تن دهد. 


👈 آنان تهدید نمودند در غیر این صورت، امام (علیه السلام) را خواهند کشت و یا به معاویه تحویل خواهند داد!


◀️ به دنبال آن بود که اختیار انتخاب داور و حَکَم  را نیز از امام سلب کردند که نتیجه ‌اش  آن شد که  داور شام با ترفندی اعلام کند که امام علی (علیه السلام) از خلافت خلع شده و معاویه به  این مقام برگزیده  شده است!


✍ البته، امام علی (علیه السلام) این نتیجه را نپذیرفت؛ زیرا طرفین متعهد شده بودند که بر اساس قرآن داوری کنند، و این نتیجه برگرفته از قرآن نبود.


📚 پاسخ تفصیلی

💻 yon.ir/q0gh




◾️❓📋📜❓◾️



📲 09375659924

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۲۸
مهدی فراحی
📰💻📱📡 ﷽

http://yon.ir/yusuf0

⛔️ متن شبهه ⛔️

" ﻗﺮﺁﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﻓﺮﻭﺵ ﯾﻮﺳﻒ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺼﺮ ﺑﺮﺩﻩ ﺷﺪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
"ﻭ ﺷﺮﻭﻩ ﺑﺜﻤﻦ ﺑﺨﺲ ﺩﺭﺍﻫﻢ ﻣﻌﺪﻭﺩﻩ ﻭ ﮐﺎﻧﻮﺍ ﻓﯿﻪ ﻣﻦ ﺍﻟﺰﺍﻫﺪﯾﻦ" یوسف ، ۲۰
" ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﻭﺵ ﯾﻮﺳﻒ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ "
ﺩﺭﻫﻢ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﻭﺍﺣﺪ ﭘﻮﻟﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ " ﺩﺭﺍﺧﻤﺎﯼ ﯾﻮﻧﺎﻧﯽ " ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯ 1100 ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﻣﺴﯿﺢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻵﻥ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺣﺪ ﭘﻮﻝ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﻫﻢ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﺸﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﻵﻥ ﻭﺍﺣﺪ ﺭﺳﻤﯽ ﭘﻮﻝ ﺩﺭ ﺩﻭ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﻣﺎﺭﺍﺕ ﻣﺘﺤﺪﻩ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﻣﺮﺍﮐﺶ ﺍﺳﺖ . ﺍﯾﻦ ﺑﺪﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ 1100 ﺳﺎﻝ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﻣﺴﯿﺢ ﺩﺭﻫﻤﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﺍﮔﺮ ﺭﺍﻣﺴﯿﺲ ﺍﻭﻝ ﺭﺍ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ،ﻣﻮﺳﯽ ﺍﺯ ﺳﺎﻝ 1290 ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﻣﺴﯿﺢ ،ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ،ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭﻫﻤﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ . - ﯾﻮﺳﻒ ﮐﻪ ﺻﺪ ﻫﺎ ﺳﺎﻝ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﻮﺳﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺩﺭﻫﻢ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟ ﺍﯾﻦ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﺷﮑﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﺩﺭﻫﻤﯽ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﻃﺒﻖ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﻩ ﺳﺨﻦ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ﺍﺯ ﻃﺮﻓﯽ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺧﺎﻭﺭ ﺷﻨﺎﺳﺎﻥ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ 8 ﯾﺎ 7 ﻗﺮﻥ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻣﯿﻼﺩ ﻣﺴﯿﺢ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﭘﻮﻝ ﻭ ﺳﮑﻪ ﺭﺍﯾﺞ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺑﻠﮑﻪ ﻋﻤﺪﻩ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﻫﺎ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺒﺎﺩﻟﻪ ﮐﺎﻻ ﺑﻪ ﮐﺎﻻ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ . - ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻮﺳﯽ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺗﺎﺭﯾﺨﯽ ﺑﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻓﻮﻕ ﺫﮐﺮ ﺷﺪ ﺑﻨﺎﺑﺮ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺘﻮﻥ ﺩﯾﻨﯽ ﺍﺩﯾﺎﻥ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻤﯽ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ . "




🔴 در پاسخ به شبهه
"استفاده قرآن از درهم در داستان حضرت یوسف، قرنها پیش از ساخت آن توسط یونانیان !!" :


1⃣ کلمات در عربی معانی و کاربردهای مختلفی دارند که نویسنده با مغالطه "مصادره به مطلوب" تنها از معنا و توضیح مورد نظر خود برای طرح شبهه استفاده کرده است!
http://yon.ir/yusuf1
2⃣ قرآن با استفاده از واژه "دراهم"، پول رایج یک دوران را معرفی نکرده، بلکه آن را در معنی مطلق پول نقره به کار برده است!
http://yon.ir/yusuf2
3⃣ در زمان پیامبر(ص)، درهم نقره نسبت به دینار طلا ارزش کمتری داشت و قرآن برای فهم بهتر مطلب توسط مردم، از پول رایج خودشان مثال آورده است.
http://yon.ir/yusuf3
4⃣ علامه طباطبایی نیز در تایید این موضوع در تفسیر المیزان می گوید: «... و مقصود از "دراهم" پول خردی از جنس نقره بوده که در آن روز در میان مردم رواج داشته است».
http://yon.ir/almiz
5⃣ "تورات" هم در این بخش از داستان حضرت یوسف به فروش او به ۲۰ سکه "نقره" اشاره می کند!
ترجمه فارسی تورات، سفر پیدایش، ص ۳۸
6⃣ در حقیقت مقصود آیه ۲۰ سوره یوسف از "دراهم معدوده"، اشاره به فروش حضرت یوسف به پولی ناچیز و قابل شمارش از نقره بوده است!
http://yon.ir/yusuf5
7⃣ الهی بودن قرآن را دلایل بسیاری از جمله انسجام آیات در عین نزول تدریجی، ذکر نکات علمی بی سابقه، اعجاز لفظی، ناتوانی مدعیان در آوردن همانند قرآن و...، اثبات می کنند. این شبهات تنها از دلهای تاریک و گریزان از روشنی حقیقت صادر می شود!
http://yon.ir/yusuf6

🌷حق جو و حق طلب باشیم🌷

لینک مطلب جهت انتشار :
💻 http://SHAYEAAT.ir/post/722
📲 کانال رسمی سایت شایعات:
@SHAYEAAT

📰💻📱📡
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۲۶
مهدی فراحی
چیستان شهرها و استانها
1-    دو حرف آخر کدام شهرها را برداریم هم نام حیوان می شود؟
2-    شهری که در آخرش ماده ی خوشبو دارد؟
3-    کدام پرنده ایستکه وقتی به دو نیم شود نام دو شهر می شود؟
4-    نام یکی از شهرهای بلوچستان است که اگر حرف اولش را برداریم نام یکی از غذاها میشود؟
5-    هم جوند آنرا و هم نام شهری است؟
6-    کدام شهر است که هم نام یکی از فلزات است؟
7-    کدام شهر است که اگر دو حرف اولش را برداریم ( رود )  از آن باقی می ماند؟
8-    دو شهری که هم نام اول آنها هم نام خاک است؟
9-    کدام شهر ایران است که خوردن نیمه اولش کشنده ولی نیمه دومش را هر روز میخورند؟
10-    نام شهری که اگر دو حرف اول آنرا برداریم پایتخت یک کشور میشود؟
11-    نام چه شهریست که چهار حرف اولش نام یک پرنده0و چهر حرف اخرش محل کسب و کار است و اگر حرف چهارم و پنجم آنرا برداریم نام یکی از کشورهای آسیاییست؟
12-    نام کدام استان ایران در قرآن آمده است؟
13-    دو شهر بندری در شمال و جنوب کشور که اگر یک نقطه از هر کدام را جا به جا کنیم نام بندر دیگر میشود؟
14-    نام شهری ست در استان بوشهر که یکی از ویزگیهای دریا را دارد؟
15-    کدام شهر ایران است که اگر حرف اولش را برداری نام یک پسر میشود اگر حرف دومش را برداری یکی از صفات پیامبر و اگر حرف سومش را برداری یک ماده منفجره و اگر حرف چهرمش را برداری واحد پول ژاپن میشود؟
16-    کدام شهر ایران جمع سه حیوانند؟
17-    نام کدام شهر از شهرهای استان قم از دو طرف یکسان خوانده میشود؟
18-    شهریست که اگر حرف اولش را برداریم نام یک وسیله جنگی میشود؟#
19-    شهریست که اگر حرف اولش را برداریم یکی از اشکال هندسی میشود و اگر حرف دومش را برداریم پایتخت ایتالیا میشود؟#
20-    هم نام شهریست هم زیور پا؟
21-    نام کدام شهریست که برعکسش را بچه ها مینویسند
22-    نام چه شهریست که سه حرف اولش یکی از حشرات دو حرف دوم و سومش نام یکی از پایتختهای باستانی و چهار حرف آخرش داستان بلند است؟

جواب معماها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-شیراز.اهواز
2-اندیمشک
3- قمری
4- خاش
5-سقز
6-فولادشهر
7-دورود
8-تربت جام و تربت حیدریه
9-سمنان
10-قزوین
11-اردکان
12-قم
13-بوشهر و نوشهر
14-خورموج
15-ورامین
16-گرگان-قوچان-کرمان
17-کهک
18-خمین
19—جهرم  هرم     رم
20-خلخال
21- قشم
22- کرمان


منبع:
http://rrahgozar.blogfa.com/post-101.aspx
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۵ ، ۱۸:۲۰
مهدی فراحی
سبیل بلند لانه شیطان

بعضی از آقایان تمایل دارند که سبیل خود را بلند نگه دارند و گاه به آن افتخار می کنند و عده ای آن را نشانه جوانمردی و لوتی گری می دانند و گاه دستی بر آن می کشند و بادی به غبغب انداخته به آن افتخار می کنند. در حالی که بلند نگه داشتن سبیل در اسلام ناشایست و ناپسند است.

روایات زیادی در این مورد وارد شده است از جمله :

جایگاه شیطان (میکروب)

رسول گرامی اسلامی صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:

«لا یُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأََ یستَتِرُ بِهِ».

سبیلتان را بلند نگه ندارید، زیرا شیطان (میکروب) آنجا را جایگاه خود قرار می دهد و در آنجا مخفی می شود.(1)

عاقبت بلند نگه داشتن سبیل در کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم

1- مسلمان واقعی نیست:

رسول گرامی صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
«یا علیُّ مَن لَم یأخذ شاربهُ فلیس منّا» ؛ یا علی! کسی که سبیل خود را کوتاه نکند مسلمان واقعی نیست.

2- بی بهره از شفاعت: «وَلَم تنَل شفاعتنا التّارکَ لشاربه» ؛ و شفاعت ما شامل کسی که سبیل خود را کوتاه نمی کند، نمی شود.

3- ملعون خداوند و فرشتگان:

«لَم یَزَل فی لعنة اللهِ و الملائکةِ» ؛ و همیشه مورد لعن خداوند و فرشتگان است.

4- مانع اجابت دعا:

«و لا یُستجابُ لهُ دعاءٌ» ؛ دعای او به اجابت نمی رسد.

5- باعث سخت جان دادن:

«و اذا قُبضَ رَوحُه قُبضَ بِشدّةٍ» ؛ و در هنگام قبض روح با سختی، روحش از بدن جدا می شود.

6- سبب عذاب در قبر:

«و عذابُهُ فی القبرِ صَعبٌ» ؛ عذاب او در قبر بسیار سخت است.

7- تسلط مارها و عقرب ها:

«و یُسلَّطُ علیهِ الحیاتُ و العقاربُ بکلِّ شَعرَةٍ» ؛ برای هر موی سبیل مارها و عقرب ها بر او مسلّط می شوند.

8- عذاب همیشگی:

«و کان معذِّباً الی القیامةِ» ؛ انسانی که سبیل خود را کوتاه نکند، تا قیامت در قبر عذاب می شود.

9- اهل جهنم:

«و اذا خرجَ مِن قبرهِ کانَ مکتوباً بینَ عینَیهِ هذا مِن اهلِ النّارِ» ؛ و هنگامی که از قبرش خارج می شود، در پیشانیش نوشته شده که این شخص اهل جهنّم است.(2)

آنقدر ریش در اسلام ارزش دارد و به آن اهمیت داده شده که اگر کسی ریش دیگری را بِکند و یا کاری کند که ریش او به طور کلی از بین برود، باید دیه کامل بپردازد و اگر قسمتی از ریش رویید و قسمت دیگر نرویید، باید یک سوّم دیه را بدهد

منشأ غرور و تکبّر

سبیل علاوه بر مشکلات بهداشتی، سبب مشکلات اخلاقی نیز در بسیاری از اشخاص می گردد. و آن اینکه منشأ غرور و تکبر در تعداد زیادی می شود. بسیار دیده شده افرادی که سبیلشان بلندتر از حدّ معمولی است و هر چند گاهی هم دستی به آن می کشند راه رفتن، حرکات دست و نگاه کردنشان متکبرانه است. حتی گاهی هنگام سخن گفتن با حالت خشن و درشتی حرف می زنند و این صفات زشت اخلاقی در اسلام مذموم و موجب خشم و غضب خداوند حکیم است.

در اسلام اگر چه بلند کردن سبیل مکروه و ناپسند است اما ریش داشتن مستحب و پسندیده است که اگر ما در اوامر دین عزیزمان نیک بیندیشم به حکمت های بیشماری برای این اوامر و نواهی خواهیم رسید چقدر جالب است که بین ریش و سبیلی که هر دو بر یک صورتند و در نظر ما از نظر جنس و ماهیت هیچ فرقی با هم ندارند این همه اختلاف هست که یکی خیر و برکت و دیگری نکبت و نامبارک است .

دیه آسیب رساندن به ریش

آنقدر ریش در اسلام ارزش دارد و به آن اهمیت داده شده که اگر کسی ریش دیگری را بِکند و یا کاری کند که ریش او به طور کلی از بین برود، باید دیه کامل بپردازد و اگر قسمتی از ریش رویید و قسمت دیگر نرویید، باید یک سوّم دیه را بدهد.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«قَضی امیرالمؤمنین فی اللِّحیَةِ اذا خُلقَت فَلَم تَتبُت، الدِّیةَ کاملةً. فاذا نَبَتَت فَثُلثٌ الدِّیة» ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد کسی که ریش دیگری را از بین ببرد به طوری که اصلاً نروید حکم کردند که باید  دیه کامل بپردازد، و اگر قسمتی از آن روئید باید یک سوّم دیه را بدهد.(3)

حضرت امام خمینی رحمةالله  (در تحریرالوسیله، ج 2، بحث دیه موی سر و ریش) همین فتوا و حکم را در میان فتاوا انتخاب می نمایند.

نظر پزشکان و دانشمندان درباره ریش تراشی:

1- دکتر ویکتور ژرژ آمریکایی:

ایشان درباره فایده داشتن ریش می گوید: ریش موجب حفظ دندان ها و غدد بزاقی خواهد شد.(4)

2- بعضی از پزشکان فرانسوی می گویند:
تیغ ها (و ماشین های) ریش تراشان ناقل امراض و باعث سرایت دردهاست و ریش تراشی چهره و صورت مردان سالم را از بین می برد.(5)

3- هانسدریش آلمانی می گوید:

ریش برای مرد زینت است.(6)

4- دکتر خوش منش:

پوست بدن و موها بهترین مانع برای ورود میکروب ها می باشند و موی صورت کاملاً از ورود میکروب ممانعت می کند. خراش پوست به وسیله تراشیدن موجب پیدا شدن راهی برای وارد شدن میکروب هاست.(7)

موی صورت حافظ زیبائی و سلامتی آن است. زیرا در اثر زیاد تراشیدن، سلول های صورت فرسوده شده و به دنبال آن علائم پیری و چروک به زودی در صورت ظاهر می گردد(8) (و کسانی که ریش دارند، از صورت سفید و لطیف تری برخوردارند). به علاوه کسانی که ریش خود را می تراشند، به خاطر زبری و خشن بودن صورتشان کودکانشان مانع بوسیدن آنها می شوند.

 

پی نوشت ها:

1- مکارم الاخلاق، ص 67.

2- زبدة العلوم: ج 2، ص 243.

3- وسائل الشیعه، ج 19، ص 260.

4- تراش ریش از نظر بهداشت، ص 20.

5- همان مدرک، ص 25.

6- همان مدرک، ص 25.

7- همان مدرک، ص 7.

8- همان مدرک، ص 7.

فرآوری : محمدی

بخش احکام اسلامی تبیان

منبع : کتاب پاسخ به پرسش های جوانان جلد 1و 2


http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=165450
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۱۴:۵۵
مهدی فراحی
جزئیاتی از رسوایی یک شبکه ماهواره‌ای

حدود شش سال پیش مهدی فلاحتی، مجری تلویزیون «صدای امریکا» (VOA) به همکار جوانش تجاوز کرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حدود شش سال پیش زمانی که مهدی فلاحتی، مجری تلویزیون «صدای امریکا» (VOA) به همکار جوانش تجاوز کرد، هنوز اخبار رسوایی‌های جنسی شبکه‌های ماهواره‌ای چندان فراگیر نشده بود، حتی برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای که امروز تشت رسوایی‌شان به زمین خورده است، متولد نشده بودند. آن زمان الهام ستاکی که مورد هتک حیثیت قرار گرفته بود، تصور می‌کرد با طرح شکایت علیه فلاحتی و گزارش ماوقع به مدیران بالادستی «صدای امریکا» می‌تواند به حقش برسد و جلوی گسترش بی‌اخلاقی جنسی در رسانه‌ای که در آن مشغول به کار است را بگیرد. 
 
 
اتفاقی که اکنون با انتشار ویدئویی که خانم ستاکی از خودش منتشر کرده و در آن به شرح اتفاقات آن سال و وقایع بعدش پرداخته است، مشخص شده تصوری اشتباه بوده است. این شبکه به جای آنکه بخواهد فلاحتی را به خاطر اقدام غیراخلاقی‌اش جریمه کند یا کاری کند که وی به سزای عمل منافی اخلاقش برسد، کاری می‌کند که ستاکی مجبور به سکوت شود. رسانه امریکایی طرف مجری متجاوز را در این ماجرا می‌گیرد و حتی نمی‌گذارد قضیه خیلی پیگیری شود. 
 
حالا شش سال از آن ماجرا می‌گذرد. الهام ستاکی هنوز هم به خاطر آن اتفاق ناراحت است و نمی‌تواند تأثر خود را پنهان کند، یادش نرفته است که «صدای امریکا» چطور باعث شد تجاوز یک مجری به فراموشی سپرده شود. در عوض صدای امریکا این روز‌ها خود را منادی اخلاق جلوه داده و در انتشار اخبار مربوط به یک پرونده اخلاقی در ایران پیشگام شده و ضمن مصاحبه با قربانیان و فرد متهم، جریان‌سازی رسانه‌ای را به راه انداخته و تلاش می‌کند خود را مدافع قربانیان تجاوز‌های جنسی نشان دهد؛ سیاست دوگانه امریکایی‌ها که بار‌ها در موارد مختلفی شاهد آن بوده‌ایم. اینکه امریکایی‌ها تا زمانی مدافع حقوق بشر هستند که به وسیله آن بتوانند دشمنان سیاسی‌شان را تحت فشار قرار دهند و در مقابل فجایعی که در کشورشان رخ می‌دهد یا هم‌پیمانان‌شان انجام می‌دهند کاملاً سکوت می‌کنند، مسئله‌ای روشن است. 
 
مجری صدای امریکا نه اولین و نه آخرین همکار شبکه‌های ماهواره‌ای بوده که به خاطر فضای حاکم بر آنها دست به اقدامات غیراخلاقی می‌زند. تا به حال چندین مورد افشاگری از سوی زنانی که در شبکه‌های ماهواره‌ای توسط همکاران و مدیران مرد مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفته‌اند، منتشر شده است. چه شبکه دولتی  بی‌بی‌سی که هم در بخش انگلیسی زبان و هم در بخش فارسی آن پرونده اذیت و آزار جنسی کارمندانش منتشر شده، چه شبکه «من و تو» که آن هم در لندن حضور دارد و چه شبکه‌های امریکایی تلویزیون‌های متعلق به گروه‌های ضد انقلاب مستقر در لس‌آنجلس، تنها چیزی که در این بین تفاوت دارد نوع برخورد با این مفاسد اخلاقی است که درباره پرونده‌های داخل ایران تلاش برای بزرگنمایی می‌شود و درباره معایب و رذالت‌های اخلاقی کارمندان به ظاهر روشنفکر این شبکه‌ها تا حد امکان سعی بر مسکوت گذاشتن ماجرا و حتی تهدید شاکیان برای انصراف از پیگیری حقوق‌شان است. 
  
الهام ستاکی به خاطر اینکه نخواست از شکایتش منصرف شود، اخراج می‌شود. 
جمشید چالنگی، دیگر مجری صدای امریکا که به خاطر حمایت از ستاکی با مشکلاتی روبه‌رو می‌شود و نهایت مجبور می‌شود این شبکه را ترک کند، در همان سال‌ها مطلبی را در مورد فضای «صدای امریکا» و اتفاقی که برای ستاکی رخ داده می‌نویسد. 
 
این کارشناس رسانه این‌گونه مطرح می‌کند: «چرا شخصی که مورد هتک حرمت قرار گرفته اخراج می‌شود اما شخص خاطی و متجاوز به جای اخراج ترفیع درجه گرفته و در جایگاه مهم و حساس‌تری قرار می‌گیرد و مسئولیت جذب و گزینش مجریان جدید که غالباً خانم هستند به وی سپرده می‌شود؟ امثال خانم ستاکی در صدای امریکا زیادند. افرادی که از ترس اخراج مجبورند دم فرو ببندند و سکوت اختیار کنند. گفتنی‌ها زیاد است من هم بنا نداشته و ندارم به این موضوعات بپردازم تا جمهوری اسلامی بهره‌برداری کند  و شاد شود!» صدای امریکا می‌تواند در کنار تماس با قربانیان تجاوز در ایران تریبونی آزاد هم در اختیار کارمندان خودش قرار دهد تا آنها نیز فرصت افشاگری یابند و درباره آنچه زیر پوست این شبکه رخ می‌دهد، صحبت کنند!


منبع: روزنامه جوان


کلیه حقوق این سایت متعلق به باشگاه خبرنگاران بوده و استفاده از مطالب آن با ذکر منبع بلا مانع است.

کد خبر: ۵۸۵۰۲۶۱
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۵ - ۰۹:۲۸

لینک مطلب:
https://goo.gl/uDLdsW
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۴:۱۵
مهدی فراحی

ارتباط اموات با یکدیگر -خواب دیدن میت


آیا ارواح در برزخ می توانند با اقوام و خویشان ارتباط برقرار کنند؟ آیا فعل و عملی از روح سر می زند؟ چگونه می توان با او در خواب در مورد زندگی آنجا صحبت کرد؟


بر اساس روایات و هم‏چنین با توجه به ارتباط نسبى که بدن برزخى با بدن مادى که در زیر خاک پنهان است، دارد.ارواح انسانى در برزخ براساس منزلت و فضایلى که در دنیا داشته‏اند، امور دنیوى را درک کرده و حتى به خانواده خودسر زده و آنها را زیارت مى‏کنند و این امر مى‏تواند در هر زمانى و براى هر فردى باشد ولى روز جمعه کمترین ومشخص‏ترین زمانى است که در روایات وجود دارد، در این باب تنها به ذکر دو روایت بسنده مى‏کنیم:

1- اسحق‏بن عمار از امام کاظم(ع) پرسید: آیا مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند؟ فرمود: آرى. گفتم: چقدر؟فرمود: بر حسب فضایلشان. پاره‏اى از آنان هر روز و پاره‏اى هر سه روز خانواده خود را زیارت مى‏کنند.

اسحق بن عمار مى‏گوید: در اثناى کلام حضرت دریافتم که مى‏فرمود: کم‏ترین آنان هر جمعه (خانواده خود رازیارت مى‏کنند) پس گفتم: در چه ساعتى؟ فرمود: هنگام زوال خورشید یا مثل آن، پس خداوند فرشته‏اى را با او روانهمى‏کند تا چیزهایى را به او نشان دهد که شاد شود و از وى چیزهایى را بپوشاند که او را غمگین مى‏سازد، (کلینى، محمدبن ابراهیم، کافى، به تصحیح على‏اکبر غفارى، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1350، ج 3، کتاب الجنائز، ص 231، روایت پنجم).

2- امام صادق(ع) فرمود: «به درستى که مؤمن خانواده خویش را زیارت مى‏کند پس آنچه را دوست دارد مى‏بیند وآنچه را ناخوشایند دارد از او پوشیده مى‏شود و به درستى که کافر خانواده خویش را زیارت مى‏کند پس مى‏بیند آنچه ناخوشایند اوست و از او پوشیده مى‏شود آنچه را دوست دارد. امام(ع) فرمود: پاره‏اى از ایشان هر جمعه زیارت مى‏کنند و پاره‏اى بر حسب عمل خود زیارت مى‏کنند»، (همان، ص 230، روایت اول)

از بعضی روایات استفاده می شود که امکان ارتقای درجه در برزخ برای عده ای وجود دارد البته این یکی از پاداش های بزرگ الهی است که هر کس را یارای رسیدن به آن ها نیست اما شیعیان و دوستداران اهل بیت (ع) می توانند به چنین مقاماتی برسند مثلا اگر در دنیا قرآن را به خوبی فرا نگرفته باشند در قبر به آن ها یاد داده می شود و همین امر موجب توفیع درجاتشان می شود.

حفص گوید: «شنیدم که امام موسی بن جعفر علیه السلام به مردی می فرمود آیا دوست داری در دنیا باقی باشی؟ عرض کرد بله فرمود برای چه؟ عرض کرد برای خواندن قل هو الله احد پس حضرت مقداری سکوت کرده و پس از مدتی فرمودند: ای حفص کسی که از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را خوب نداند (یا نخواند) در قبر به او می آموزند تا خدای تعالی به سبب آن درجه اش را بالا برد چرا که بهشت به اندازه آیات قرآن است به او گفته می شود بخاون و به مقام بالاتر برو او هم می خواند و بالا می رود». (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمه سید هاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، ج 4، ص 408، حدیث 10) از این روایت به خوبی معلوم می شود که تکامل افراد منحصر به دنیا نیست. بلکه در برزخ هم، برای عده ای خاص امکان دارد، ولی این حقیقت هم شرائطی دارد از جمله این که افراد شایستگی نیل به چنین درجاتی را داشته باشند. (محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص 606)


ملاقات برزخیان با یکدیگر

از روایات معصومین (ع) استفاده می شود که آنان در عالم برزخ یکدیگر را می شناسند و به دیدار یکدیگر نیز می روند. در روایتی حماد بن عثمان از امام صادق علیه السلام نقل می کند. حضرت در جواب این سؤال که آیا ارواح مؤمنان با یکدیگر ملاقات می کنند؟ فرمود: بله، و از یکدیگر سؤال می کنند و یکدیگر را می شناسند و هنگامی که یکی از آنها دیدی می گویی فلانی است.

در بعضی روایات با تعبیر «تیزاورون» زیارت و ملاقات ها ارواح با یکدیگر را بیان می کنند حتی در بعضی نقل ها از امام صادق علیه السلام آمده است که وقتی شخصی از دنیا برود ارواح دیگران نزد او آمده و از آنان درباره کسانی که از دنیا رفته اند یا هنوز زنده اند سؤال می کنند پس اگر گفت: او هنوز زنده است، به او امیدوار می شوند، ولی اگر گفت مرده است گویند سقوط کرده است. (زیرا اگر سقوط نکرده بود و به عذاب الهی وارد نشده بود هم اکنون نزد ما بود)

سپس به یکدیگر می گویند او را ترک کنید و بگذارید تا از مرارت ها و سختی های مرگ آرامش یابد. (بحارالانوار، ج 6، ص 269 ؛ علی محمد قاسمی، برزخ پژوهشی قرآنی و روائی، انتشارات مؤسسه امام خمینی ره، ص 211 و 256)

اما در مورد خواب دیدن اموات و ارتباط و تکلم با آنها دستوری را محدث قمی در مفاتیح الجنان ذکر کرده است که هر کس خواسته باشد در خواب ببیند یکی از پیامبران و امامان علیهم السلام را یا یکی از مردمان یا والدین خود را بخواند سوره شمس ولیل و قدر و قل یا ایها الکافرون و سوره اخلاص و معوذتین قل اعوذ برب الفلق و برب الناس را پس بخواند صد مرتبه سوره قل هو الله احد و صد مرتبه صلوات بفرستد و بخوابد با وضو به جانب راست خواهد دید هر که را که اراده کرده باشد ان شاءالله و تکلم خواهد کرد با او ان شاء الله هر چه بخواهد. (مفاتیح الجنان، ص 812، حاشیه مفاتیح)






http://www.maaref.porsemani.ir/node/1697

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۳:۵۶
مهدی فراحی

چگونه می‌توان از احوال اموات خود در عالم برزخ آگاه شد؟


"برزخ" حد فاصل و حایل و واسطه میان دو چیز (ماده و روح،...) است و "عالم مثال" را از آن جهت عالم برزخ می‌‏گویند که حد فاصل میان اجسام کثیفه(مادی) و عالم ارواح مجردّه و حد فاصل میان دنیا و آخرت می‌‏باشد . [1]


 

در نظام هستى عوالم گوناگونى هست که هر کدام داراى احکامى می‌‏باشند. این احکام به لحاظ تفاوت عوالم، با یکدیگر فرق دارند، مثلاً عالم ناسوت یا طبیعت، احکام مخصوص به خود دارد و عالم برزخ احکام مختص به خود. آدمى براى ورود و درک شهودى آن عوالم، باید به صورتى تبدل یابد که بتواند چنین ظرفیتى را پیدا کند. به همین جهت است که انسان با مرگ به تحولى دست می‌‏یابد تا بتواند به عالم برزخ وارد گردد؛ و تا چنین تحولی در او ایجاد نشود نمی تواند به طور کامل با برزخ و اهالی آن ارتباط برقرار کرده و از احوال آنها آگاه شود و بر مبنای همین تفاوت درجه عوالم است که برخى از انسان ‏ها بر اثر انجام یک سلسله اعمال و آداب و قدم گذاشتن در وادى سیر و سلوک، ظرفیت فهم و ادراک عوالم بالاتر را در همین دنیا و قبل از مرگ و قیام قیامت احراز کرده، بسیارى از حقایق بر آن‏ها منکشف می‌‏گردد. البته علم به کنه و ماهیت آن حقایق بسیار محدود است؛ مگر براى عده کمى که با سلوک عملى در همین دنیا به آن عالم راه یافته باشند و علم اجمالى آنها به علم تفصیلى تبدیل شده باشد و از این رو، سنخیّت و چگونگى بدن ‏هاى برزخى و... و نعمت و عذاب ‏هاى آن براى ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ در عین حال از مجموعه‏ى آیات و روایات و تحلیل ‏هاى عقلى می‌‏توان دورنما و کلیاتی از نعمت ‏ها و عذاب ‏هاى برزخى و قیامت ارایه نمود. [2]


 

بنا بر آنچه بیان شد یک راه آگاه شدن از احوال برزخیان تهذیب نفس و بریدن از دنیای فانی است.


 

راه دیگری که ارتباط با اموات را در عالم برزخ را ممکن می کند احضار ارواح است. احضار روح و ارتباط با ارواح امری ممکن است، یعنی از نظر عقل محال نیست و می‏شود کسانی پیدا شوند که بتوانند با روح فردی ارتباط برقرار کنند.


 


برای وضوح بیشتر سخن به چند مسئله اشاره می‏کنیم:



1 - انسان از دو بُعد جسم و روح تشکیل شده است، جسم بعد از مرگ، جزئی از خاک شده اما روح سر از افلاک درمی‌‏آورد و برای همیشه باقی می‏ماند و تا قیامت در عالم برزح به سر می‏برد. و از آنجا که روح، یک امر مادّی نیست؛ محدودیت ماده را ندارد و به سان اشعه خورشید که از ورای شیشه و ابر به داخل اتاق و منزل می‏تابد و هیچ کدام از آنها نمی‏تواند مانع از حضور و حرکت حیات آفرین ذرّات آن شود، می تواند در همه جا حاضر شود. [3]


 

2 - طبق آیات و احادیث [4] فراوان این حقیقت به اثبات ‏رسیده است که می‏توان با ارواح ارتباط برقرار نمود و ارواح نیز می‏توانند با افراد صحبت کنند، همان طور که رسول خدا(ص) با کشته شدگان قریش (که آنها را در چاه بدر انداختند) صحبت کرد و به آنها فرمود: "شما چه بد همسایگانی برای رسول خدا بودید...". و در پاسخ به اعتراض عمر که این کار را بی فایده انگاشت فرمود: "ساکت شو ای پسر خطاب، سوگند به خدا که تو از آنها شنواتر نیستی!". [5]


 

امیرالمؤمنین علی(ع) نیز بعد از جنگ جمل با کشته شدگان، صحبت نمود. [6]


 

پس اصل امکان ارتباط با ارواح غیر قابل انکار است. بالاتر این که هر یک از ما در عالم خواب بارها با ارواحی که می‏شناخته ایم (مثل اقوام فوت شده) ارتباط برقرار نموده و صحبت کرده‏ایم، و شاید از حوادث آینده خبر داده‏اند. این‏ها همه شواهدی بر امکان ارتباط با ارواح و احضار آن ها است.


 


در این باره، تجربه بزرگ مفسّر و قرآن شناس قرن، حضرت علامه طباطبایی «قدس» و نیز برادرش علامه سید محمد حسن الهی طباطبایی بهترین مؤید است. ایشان روح پدر و مادر خود را احضار کرده و گزارش‏های نهانی از این جهان را گرفته بودند که این قضیه را می‏توانید در کتاب مهر تابان مطالعه کنید. [7]


 

3 – این نکته قابل انکار نیست که در برخی مواقع اجنه یا شیاطین خود را، به جای روح شخص معینی جا زده، و ما را فریب دهند (همان طور که از برخی جلسات ارتباط با ارواح نقل شده است) پس همیشه ارتباط با ارواح درست نبوده و برخی مواقع دروغ می‏باشد، علاوه این احتمال وجود دارد که برخی از افراد شیاد نیز از طریق ارتباط با جن و تسخیر جن، و حتی با استفاده از قوه تخیل و تردستی بعضی کارها را انجام دهند و چنین وانمود کنند که روح را احضار نموده‏اند که انسان هوشیار و آگاه، باید توجه داشته باشد و فریب آنان را نخورد.


 

4- هرچند احضار روح، حقیقت دارد، اما در صورتی می توان به یافته ها و آگاهی ها و... اطمینان داشت که این احضار توسط انسان هایی انجام پذیرد که در این راه با مبارزه ی نفس و تهذیب آن، به این مقام نائل گشته اند نه این که با تحمل ریاضت های بسیار مشکل غیر شرعی به چنین قدرتی دست یافته باشند که در این صورت این راه ها از اعتبار برخوردار نیستند و اعتمادی هم به آن ها نیست. [8]


 


البته باید متذکر گردیم که برخی از فقها  احضار ارواح را حرام شمرده شده اند [9] .


 


در مجموع آنچه بیان شد و با توجه به اینکه نظام عادی خلقت بر این مبنا است که زنده ها تنها از طریق وحی می توانند به اطلاعات جامع و مطمئنی از احوال برزخ و قیامت دسترسی پیدا کنند و راهی مستقیم برای آگاهی از احوال اموات ندارند پس راه‌هایی که اشاره کردیم، قابل تمسک و استفاده طبیعی نمی باشند و به طور دقیق و تفصیلی نمی توانند ما را به وضعیت همه اموات رهنمون باشند و تمام جزئیات نعمتهای آنها و عذاب ‏هاى آنها را تبیین نمایند؛ و این به دلیل همان تفاوت ذاتی دو عالم است. در عین حال از مجموعه‏ى آیات و روایات مى‏توان دورنما و اطلاعات مح دودی از حال و هوای مردگان را با توجه به اعمال و کردارشان در این دنیا بدست آورد و یا در برخی موارد خاص از راه ارتباط با ارواح توسط افراد خاص مطمئن و درستکار می توان به آگاهی هایی دست یافت.


 


 


[1] ر.ک: سید جعفر سجادى، فرهنگ علوم فلسفى و کلامى، چاپ 1357؛ نثر طوبى یا دایرة المعارف لغات قرآن.


[2] محمد رضا کاشفى، خدا شناسى و فرجام ‏شناسى، ص 100، اقتباس از سوال 939 .


[3] مکارم شیرازی، ناصر، عود ارواح، ص 63 و 130


[4] مثلا؛ صالح با ارواح قوم خویش سخن گفت، اعراف آیه 77 – 79، یا شعیب با ارواح گذشتگان سخن می گوید، اعراف آیه 85 – 93، همچنین پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با ارواح انبیا سخن گفته است، زخرف آیه 45. یا در بقیع با ارواح مردگان به سخن پرداخت. نک: طبقات ابن سعد ج 2 – ص 204 – سیره ابن هشام ج 1 ص 453. امیرالمومنین زمانی که از صفین برمی گشت در کنار قبرستان کوفه ایستاد و فرمود ای ساکنان خانه های وحشت زا و نقاط فقر و گورهای تاریک ای هم آغوشان با خاک و دور ماندگان از وطن ای مظاهر وحشت و ترس شما بر ما سبقت گرفتید و ما به شما می پیوندیم من شما را آگاه می سازم خانه های شما تصاحب شد همسرانتان ازدواج کردند ثروتهایتان تقسیم شد، چه خبری پیش شماست و آنگاه رو کرد به یاران و فرمود اگر به آنان اجازه داده می شد که سخن بگویند جواب می دادند که بهترین توشه تقوا است. نهج البلاغه خطبه 179. نک: سبحانی، جعفر، اصالت روح.


[5] بحارالانوار، ج 6، ص 254، چ آخوندی.


[6] حسینی طهرانی، معادشناسی، ج‏2، ص 242.


[7] حسینی تهرانی محمد حسین ،مهر تابان، (درباره زندگی علامه طباطبایی).


[8] نمایه ی: ارتباط با موجودات عوالم دیگر، سوال 293.اقتباس از سوال 1121.


[9]   « و یلحق بذالک [السحر] استخدام الملائکة و احضار الجن و تسخیرهم و احضار الارواح و تسخیرها و امثال ذالک ...» تحریر الوسیلة، ج 1؛ المکاسب المحرمه، مسئله ی، 16.


 




http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1172

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۳:۵۵
مهدی فراحی

در خصوص ارتباط اموات با قبورشان و ارتباط آنها با زائرین قبور توضیحاتی بفرمایید.



چهارمین بخشی که نوع ارتباط اموات با عالم دنیا است ارتباط با قبور خاکی و زائرین قبر آنها است . درست است که وقتی شخصی از دنیا می رود ارتباط تدبیری روح او با بدن قطع می شود . یعنی دیگر روح ، بدن را مدیریت نمی کند . و کنترل یک بدن سبکی به نام بدن برزخی و مثالی را به عهده می گیرد اما چون سال ها با بدن خود بوده و با آن انس گرفته است بعد از مرگ نیز انس و علاقه ی او با این بدن برقرار است . به بدن خود و قبری که این بدن در آن مدفون است توجه و علاقه دارد و به قبرها و بدن های دیگر کاری ندارد . بخصوص در ساعات و روزهای اولیه ی پس از مرگ ، با اینکه روح از بدن جدا شده و در برزخ است اما آنقدر توجه و علاقه به آن دارد که اگر این بدن را حرکت بدهند و تشییع کنند ، غسل بدهند و آنرا در داخل قبر قرار بدهند هنوز حس می کند که داخل بدن است و فکر می کند که این وقایعی که برای بدن اتفاق افتاده ، در واقع برای خود او اتفاق افتاده است . همه ی ما در خواب این مسئله را چشیده ایم . یک زمانی است که ما نمی دانیم خواب هستیم و بدن گوشتی ما زیر لحاف است و با بدن سبک دیگری در خواب حرکت می کنیم . اما این مسئله را نمی دانیم و فکر می کنیم که هنوز در بیداری هستیم . لذا اگر از یک بلندی بیفتیم فکر می کنیم که اگر به زمین بخوریم متلاشی می شویم . در عین حال آن بدنی که در خواب است اگر زمین هم بخورد هیچ اتفاقی نمی افتد . اما چون روح به آن بدن گوشتی علاقه دارد فکر می کند در خواب نیز همان است . این اشتباه برای او رخ می دهد . یک مرتبه فریاد زده و از خواب بیدار می شود و تازه متوجه می شود که کابوس می بیند . بخاطر شدت انس و علاقه ، این اشتباهات رخ می دهد . شخصی هم که از دنیا رفته چون به شدت با بدن مادی خود علاقه و انس پیدا کرده است در آن ساعات و روزهای اولیه که با عالم برزخ را نیافته و با بدن برزخی خود انس نگرفته است ، هنوز گمان می کند با بدن خاکی است و چیزهایی که به سر آن بدن می آید فکر می کند برای خود او اتفاق می افتد . زمانی که بدن را به حفره ی خاکی می برند فکر می کند که جای زندگی او اینجا است . در حالی که محل زندگی او برزخ است . اما چون با بدن ارتباط شدیدی دارد به این صورت است . یک مدت که از ساعات و روزهای اولیه ی مرگ بگذرد و آرام آرام با آن عالم و بدن برزخی انس پیدا کند ، دیگر آن شدت و علاقه ی او با این بدن مادی و خاکی کم می شود . اما هیچگاه به طور کلی قطع نمی شود. حتی اگر سالها پس از مرگ بدن او در قبر بپوسد باز هم به آن ذرات بدن، انس و علاقه و توجه دارد . با توجه به این مطلب اگر از ما بپرسند بهترین و نزدیک ترین راه ارتباط با اموات کجا است ؟ می گوییم کنار قبر آنها . چون اموات به قبر توجه دارند . بهترین و نزدیک ترین جای ارتباط با اموات جایی است که کنار جسم آنها است . این میت از عالم برزخ هنوز به آن توجه و عنایت دارد . به همین جهت در دستورات دینی ما توصیه شده برای زیارت اهل قبور ، هدیه دادن ، دعا ، استغفار و قرآن خواندن به کنار قبر آنها بروید با اینکه می توان از راه دور قرآن بخوانیم و برای آنها هدیه کنیم . این مسئله نیز به آنها می رسد اما بر سر مزار خصوصیت بیشتری دارد . چون نزدیک تر است و راحت تر ارتباط برقرار می شود . توجه اولیه ی اموات در عالم دنیا به آن مکان است . لذا اگر در آن مکان باشد سُرور زیادی برای آنها ایجاد می شود . محمد بن مسلم از یاران بسیار خوب امام صادق (ع) از حضرت می پرسد: آیا وقتی ما به زیارت اهل قبور می رویم آنها متوجه می شوند ؟ امام صادق (ع) می فرمایند: به خدا قسم بله . هم می فهمند که شما رفته اید و هم خوشحال می شوند و با شما انس می گیرند . در روایت دیگری داریم که وقتی زائر قبر اموات می رود ،یک مقدار ترس و وحشت به آنها دست می دهد . و از تنهایی دل آنها می گیرد. بنابراین کنار قبر رفتن این خصوصیت را دارد . چون نگاه شخص متوفی در عالم برزخ هنوز به این جسم و قبری که محل جسم او است برقرار است . به خاطر همین ارتباط و علاقه ای که اموات با جسم خود دارند ، گفته شده که بعد از مرگ به بدن احترام بگذارید . فکر نکنیم که شخص از دنیا رفته و هرکاری می خواهیم با بدن انجام دهیم . گفته شده که هنگام دفن ، شخص را در محل آلوده دفن نکنید . چون ارتباط روح و علاقه و توجه او با بدن هنوز برقرار است . این احترام به بدن در واقع احترام به روح است . نبش قبر حرام است به این خاطر که روح اذیت می شود از اینکه می بیند به او بی احترامی می شود . همانطور که وقتی شخص زنده است اگر به او بی احترامی شود ناراحت می شود. در آنجا نیز که چون هنوز علاقه ی روح به بدن وجود دارد بی احترامی به بدن در واقع بی احترامی به آن شخص مومن است . به همین خاطر است که در خصوص زیارت ائمه (ع) گفته اند که چه زیارت از دور و چه سلام دادن از نزدیک هر دو خوب است اما زیارت از نزدیک افضل است . چون ائمه به جسم مطهر خود و قبری که جسم در آن قرار دارد عنایت دارند . فضای آن مکان فضای عنایت و توجه اهل بیت و یک فضای معنوی ویژه است . از این جهت گفته هرچقدر به کنار قبر آنها برای زیارت بروید بهتر است . به همین دلیل است که گفته اند وقتی که کسی از دنیا رفت اگر امکان دارد در حرم های مطهر معصومین و نزدیک قبور آنها دفن کنید . چون وقتی که معصوم به قبر خود عنایت دارد، آن محوطه یک معنویت خاص دارد . البته آن جسمی را که به اماکن مقدسه می برند باید یک صلاحیت حداقلی داشته باشد که بتواند از آن فضای معنوی که عنایت معصوم به جسم خود است بهره مند شود . به همین دلیل توجه روح به جسم است که برخی از بدن ها بعد از مرگ پوسیده نمی شود . برخی از روح های پاک و مطهر وقتی که از دنیا می روند ، خدا به احترام آن توجهی که آنها به بدن خود دارند بدن را نگاه می دارد . به عبارت دیگر آن روح مطهر و پاک ، با اجازه ی خداوند و با توجه به این بدن ، کاری می کند که بدن پوسیده نشود . این مسئله فقط در مورد انسان های خاص اتفاق می افتد و برای همه نیست . فقط در مورد کسانی که روح های بسیار قوی و پاکی دارند . چون به بدن خود توجه دارند به اذن پرودگار با این توجه کاری می کنند که بدن پوسیده نشود . لذا بدن اولیای الهی هیچگاه نمی پوسد . بدن برخی از بندگان خوب خدا غیر از معصومین نیز به این صورت است . مرحوم ابن بابویه شیخ صدوق که در همین نزدیکی تهران است نزدیک به هزار سال پیش در زمان غیبت صغری زندگی می کرده است . که ایشان به دعای امام زمان (ع) هم به دنیا می آید. وقتی پدر ایشان از حضرت درخواست کرده بود که دعا کنید خداوند یک فرزند صالح به من بدهد . امام زمان (ع) دعا کرده و شیخ صدوق به دنیا آمده بودند . ایشان کتاب های بسیار ارزنده و متعددی دارند که یکی از آنها از منابع چهارگانه ی حدیثی شیعه است . در زمان فتحعلی شاه قاجار، حدود صد و نود سال پیش بر اثر یک بارندگی و سیلی که کنار قبر ایشان راه افتاده بود ، قبر تخریب شده و بدن ایشان مشخص می شود . برخی از بزرگان زمان به آن سرداب و زیرزمین برای دیدن بدن می روند و می بینند کاملاً سالم است . مرحوم آیت الله خوئی ، مرحوم آیت الله حکیم و مرحوم آیت الله شاهرودی رفتند و دیدند که بدن مرحوم شیخ طوسی در نجف کاملاً سالم بود . شیخ طوسی نیز حدود هزار سال پیش زندگی می کرده است . معروف است که در زمان شاه اسماعیل صفوی قبر حر به دلیلی شکافته می شود ، بدن او کاملاً سالم بوده است. در تاریخ است که به دلیل زخمی که ایشان برداشته بود حضرت ابا عبدالله یک دستمالی بر روی سر ایشان بسته بودند . حتی آن دستمال نیز بود . بعد از آن شاه اسمعیل صفوی دستور داد که یک بارگاه برای ایشان درست کنند . البته این به آن معنا نیست که اگر هر بدنی پوسید پس آدم خوبی نبوده است . به هرحال پس از مرگ ارتباط مدیریتی روح از بدن برداشته می شود و نمی تواند آن را حرکت بدهد . اما علاقه به این بدن وبه دنبال آن به قبری که این بدن در آن است ، وجود دارد . از راه دور نیز خیرات و مبرات به اموات می رسد . البته این را انکار نمی کنیم که محل قبر یک توجهی دارد . که اگر فرد بتواند قبری را پیدا کرده و به کنار آن برود بهتر است . در عین حال اگر قبری در دسترس نبود اینطور نیست که هدایا نرسد .


سوال – اینکه گفته اند اگر زمانی بسیار غمگین هستید یا زمانی که بسیار خوشحال هستید به قبرستان بروید چه سری دارد؟

پاسخ – اکثریت ما شاید خاطره ی خوشی از قبرستان نداشته باشیم . چون معمولاً گریه و ناله و غصه از آن شنیده ایم . یا در آنجا به خاک سپاری عزیزان خود رفته و دوری را در آنجا دیده ایم . و از آن بالاتر ، می دانیم که گذر ما هم به آنجا خواهد افتاد . همه ی این موضوعات باعث می شود که قبرستان زیاد خوشایند نباشد . اما اگر با نگاه دیگری به قبرستان نگاه کنیم متوجه می شویم که خیلی هم ناخوشایند نیست . با این نگاه که قبرستان یک مدرسه ی تربیتی است . یک مرکز فرهنگی است و در عین حال که قبرستان است فرهنگستان نیز است . جایی است که ملکوت با ملک ارتباط بسیار قوی دارد . آن ارواحی که در عالم برزخ هستند همگی به آن قبرستانی که بدن آنها دفن است توجه دارند. ارواح آنها در آن مکان در تردد است . البته آمدن ارواح به عالم دنیا اینطور نیست که بخواهند راه بیایند. در واقع توجه است و به محض اینکه به جایی توجه کنند در آن مکان هستند . بنابراین قبرستان جایی است که ارواحی که در آنجا دفن هستند به آن مکان توجه دارند . ارواحی که اهل لااله الا الله شده اند و از غفلت در آمده و هوشیار و بیدار شده اند . انسان به این دید نگاه کرده و هفته ای یک مرتبه به قبرستان برود . پیامبر اکرم (ص) هفته ای یک بار پنج شنبه ها به قبرستان می رفتند . و توصیه می کردند که اموات خود را زیارت کنید . به آنها سلام داده و می توانید از آنها عبرت بگیرید . در جای دیگری پیامبر(ص) فرمودند: اگر قبور را نگاه کنید غفلت ها می ریزد . اگر کسی ده دقیقه به قبر نگاه کند شاید آن روز دیگر گناه نکند . اگر ده دقیقه داخل قبر را حتی اگر خالی هم باشد نگاه کند بعید است که آن روز غیبت کرده و دروغی بگوید . جنبه ی غفلت زدایی قبرستان بسیار قوی است . افرادی که عادت به گناه دارند و دوست دارند که یک شوک به آنها وارد شود که این عادت را ترک کنند، قبرستان می تواند آنها را تکان دهد . حتی ممکن است موعظه هم نتواند آنها را تکان بدهد . 

سوال – ما چگونه باید از قبرستان عبرت بگیریم ؟

پاسخ - رفتن به قبرستان و کناریک قبر نشستن . نگاه کردن به آن، دیدن یک میت که در قبر می گذارند و همراه او بودن ، موثر است . در روایت داریم که وقتی یک میت را تشییع می کنند و شما همراه آن می روید گمان کنید که خود شما داخل آن تابوت هستید . جزو آدابی که در روایات به آن اشاره شده این است که هنگام تشییع یک میت فرض کنید که خود شما را حمل می کنند . وقتی که در قبر می گذارند خودتان را در آن موقعیت فرض کنید . چون همه ی اینها برای ما پیش می آید . به هرحال اینها برای دیگران نیست و برای خود ما هم است . اگر کسی می خواهد بیشتر بداند می تواند به مفاتیح آن قسمتی که دعا و مناجات امیرالمومنین (ع) در مسجد کوفه است و آیات مربوط به آخرت را ایشان در آنجا جمع کرده است مراجعه کرده و با دقت آن را بخواند . همه ی آنها تذکری است که انسان باید از قبرستان بگیرد . متأسفانه تا حدی حتی در بین متدینین این چیزها کم شده است . شما نگاه کنید در کتاب های روانشناسی که در رابطه با روان انسان است، یک صدم آن مقداری که در رابطه با غریزه ی جنسی یا هوش صحبت شده از مرگ سخنی به میان نیامده است . می گویند به بچه ها در این رابطه چیزی نگویید . در کتاب ها ننویسید . قبرستان ها هم که در فضایی خارج از شهر است و سعی می کنند آن را به صورت فضای سبز و پارک تبدیل کنند که اگر کسی به آنجا رفت تفریح کند . اینها باعث می شود که انسان از این فضا دور شود . در حالی که اگر نگاه کنید می بینید که اهل بیت چگونه رفتار کرده و چگونه توصیه می کردند . امام کاظم (ع) در حال عبور بودند که تشییع جنازه ای را دیدند . ایشان با آن افراد همراه شدند . زمانی که خواستند شخص را در قبر بگذارند ، امام کاظم (ع) نگاه به قبر کردند و جمله ای فرمودند که واقعاً تکان دهنده است . فرمودند: دنیایی که آخر آن به جایی ختم می شود که انسان با یک کفن و دست خالی می خواهد در دو متر جا قرار بگیرد ، از ابتدا نباید به آن دل ببندد . و از آخرتی که اول آن با این شروع می شود ، انسان باید خیلی بترسد . این درست است که در روایات جمله ی هنگام شادی و غم باید به قبرستان رفت ، وجود ندارد اما توصیه ی بسیاری از اهل معرفت و بزرگان است . گفته اند به قبرستان بروید تا قبرستان شما را تعدیل کند . قبرستان به کسانی که خیلی سرخوش هستند می گوید : زیاد خوشحال نشوید. چون خوشی های اینجا پایدار نیست . به کسانی که خیلی ناراحت هستند قبرستان می گوید : این غم ها می گذرد ، افسرده و مأیوس نشوید . هرچه را که نپاید ، دلبستگی را نشاید . لذا عرفای بزرگ ما همیشه به شاگردان خود توصیه می کردند که به قبرستان بروید . گفته شده که آقای قاضی زیاد وادی السلام می رفتند . زمانی هم که می رفتند یک یا دو ساعت می نشستند . حتی برخی از افراد اعتراض می کردند که مگر شما کار دیگری ندارید که اینجا می نشینید . مشخص است که اینها این مسئله را جدی گرفته بودند . متأسفانه از خواص دنیای غفلت زا است که جای جدی و شوخی را عوض کرده است . ما حاضر هستیم برای یک فیلم یا یک بازی وقت زیادی بگذاریم ولی حاضر نیستیم برای جدی ترین مسئله ی زندگی خود، یعنی ابدیت آنقدر وقت بگذاریم . آقای آقا جمال گلپایگانی برخی از شب ها در قبرستان می ماندند . البته ظرفیت این افراد به گونه ای بوده است که می توانستند شب در آن مکان بمانند . نوع استفاده ی آنها از قبرستان با نوع استفاده ی ما خیلی متفاوت بود . چون آنها چیزهایی می دیدند و می شنیدند . آقای محمد تقی آملی از بزرگان تهران بودند و چهل سال پیش مرحوم شدند . ایشان می گفتند که من به قم رفته بودم . ایام محرم بود . بعد از زیارت حضرت معصومه (س) نشستم و یک روضه ای هم گوش کردم . بعد از آن به قبرستانی که نزدیک حرم بود رفتم . وارد شده و به اهل قبور سلام کردم . ارواح با بدن های مثالی خود آنجا نشسته بودند و همه جواب سلام من را دادند . بعد دیدم که همگی آنها چون زمان عاشورا بود برای اباعبدالله (ع) ذکر گرفته اند . هرکسی به نوبه ی خود می تواند از قبرستان بهره ببرد .


سوال – درمورد فواید قبرستان توضیحاتی بفرمایید . 

پاسخ - یکی از مهمترین فواید قبرستان موعظه ای است که انسان از قبرستان می گیرد و تذکری که به گفته ی پیامبر اکرم (ص) باعث می شود غفلت های انسان بریزد . فایده ی دومی که سر زدن به اهل قبور دارد ، سرور و خوشحالی است که برای آنها به ارمغان می آورد . یعنی فایده دیگر به ما باز نمی گردد بلکه به آنها باز می گردد . هدایایی که به کنار قبر آنها می بریم ، دعا و استغفاری که برای آنها می کنیم و صدقاتی که برای آنها داده می شود، فوق العاده است . درست است که هدایایی که برای اموات می دهیم اصل آن به ما باز می گردد، ولی نفعی برای میت دارد که نباید آن را کوچک بگیریم . یکی از آقایان می گفت : من پدر خود را که از اهل علم بود خواب دیدم . از ایشان پرسیدم هدایایی که ما می فرستیم به شما می رسد؟ گفت برای اینکه بفهمی چه نفعی برای ما دارد مثالی می زنم . در حمام های عمومی قدیم گاهی به صورتی بود که هوا خیلی گرم بوده و نفس کشیدن سخت می شد . فرض کنید در آن لحظه در باز شود و یک نسیم خنک به داخل بیاید . چطور در آن زمان احساس راحتی و خوشی می کنید . هدایایی که برای ما می فرستید اینطور ما را خوشحال می کند . کارهای خیری که ما انجام می دهیم و به اموات خود هدیه می کنیم ، در واقع اصل آن به خود ما باز می گردد اما به آنها هم نفع می رسد . آنها به این نفع خیلی محتاج هستند و برای آنها ضروری است . یکی از فوائد دیگر سر زدن به قبرستان در مورد امواتی که از خویشان ما هستند ، صله ی رحم است . بعد از مرگ اینطور نیست که رابطه ی خویشاوندی قطع شود . در روایتی از امام صادق (ع) است که خیر کثیری به واسطه ی این صله ی رحم به شخصی که زائر قبر شده می رسد. یکی مکان هایی که حاجت انسان برآورده می شود قبرستان است . بخصوص در کنار قبر پدر و مادر . دلیل آن این است که شما وقتی یک هدیه ای برای میتی می برید بخصوص اگر این میت پدر و مادر باشد ، آنها را بسیار خوشحال می کنید. آنها شما را دعا کرده و دعای شما را آمین می گویند . در روایتی از امیرالمومنین (ع) است که زیارت کنید اموات خود را زیرا آنها خوشحال می شوند . حاجت خود را در کنار قبر پدر و مادر خود بگویید . بخاطر دعا و کاری که برای آنها انجام داده اید، آنها نیز تلافی می کنند . از این جهت است که دعا کردن در کنار قبر والدین ، بخصوص علما ، شهدا و اولیای الهی مستجاب می شود . مرحوم آیت الله اراکی می فرماید: نشد که من حاجتی داشته باشم و بر سر قبر میرزای قمی که در قم است بروم ، سوره ی یاسین به او هدیه کنم و حاجت من برآورده نشود . اگر قبری که به زیارت او می رویم قبر مطهر ولی خدا باشد ، برکت رفتن به زیارت فوق العاده می شود . چون شما در محیطی قدم می گذارید که فضای پاک و مطهر است . شما در زیارت معصوم می گویید : شما پاک هستید ،از افراد پاک به دنیا آمده اید ، زمینی که در آن دفن شده اید مطهر است . طبیعی است که وقتی شما به این فضا وارد می شوید یک معنویت از آن مکان به شما منتقل می شود . در سوره نساء آیه ی شصت و چهار خداوند متعال توصیه می کند : ای پیامبر اگر افرادی گناه کرده و به خود ظلم کرده اند به زیارت تو بیایند (نه فقط در زمان حیات تو بلکه شامل بعد از مرگ هم می شود ) اگر از خدا طلب مغفرت کنند و تو هم برای آنها بخواهی و واسطه شوی ، حتماً خدا آنها را می بخشد . در این آیه ی شریفه دو مطلب اثبات می شود . یکی زیارت معصومین و یکی هم استمداد و توسل به آنها . هیچ قیدی در این آیه نیست که مربوط به حیات پیامبر در دنیا باشد . یعنی هم شامل زمان حیات و هم بعد از مرگ ایشان می شود . برخی از فرقه ها از جمله وهابیون ، توسل به اموات و همچنین زیارت قبور اولیاء را شرک می دانند. همین آیه کاملاً هر دو مطلب را اثبات می کند . متأسفانه اینها که توسل و زیارت را حرام و شرک می دانند به این خاطر است که حیات برزخی بعد از مرگ را قبول ندارند . چون می گویند :وقتی یک نفر مُرد به یک توده ی خاک تبدیل می شود، تا زمانی که در قیامت برانگیخته شود . در این میان عالم برزخ را قبول ندارند . ما آیات و روایات متعددی در این زمینه داریم که حیات برزخی بعد از مرگ کاملاً موجود است . اهل سنت هم روایت نقل کرده اند و همه ی رهبران چهارگانه ی اهل سنت به مستحب بودن زیارت پیامبر اکرم (ص) فتوا داده اند . 

سوال – چه زمان هایی برای زیارت قبور بهتر است ؟

پاسخ – همه ی زمان ها برای زیارت اهل قبور و سر زدن به آنها خوب است اما شب ها رفتن مکروه است . روایتی هم از پیامبر اکرم (ص) است که فرمودند : روزها برای زیارت اهل قبور بروید و شب نروید . البته این در ارتباط با زیارت غیر معصومین است . شاید علت آن این باشد که شب ها در محضر صاحب ولایت یک پذیرایی ویژه دارند، از این جهت نباید مزاحم آنها بشویم . اگر هم می خواهید چیزی شب به آنها برسد هدیه از دور بدهید. در خصوص روز نیز، روزهای متعددی در روایات بیان شده است . داریم که پیامبر اکرم (ص) روزهای پنج شنبه می رفتند . حضرت زهرا نیز در روزهای دوشنبه و پنج شنبه برای زیارت شهدای احد می رفتند . در روایت دیگری هم داریم که ایشان شنبه ها می رفتند . اما در روایت صریحی از امام باقر (ع) داریم که بهترین وقت بین الطلوعین صبح جمعه است . یعنی بعد از اذان صبح تا زمانی که هنوز خورشید سر نزده است . از امام باقر (ع) روایت است که در روز جمعه قبور را زیارت کنید . اگر یکی اموات در یک سختی باشد مابین طلوعین به او آزادی داده می شود . و می فهمند کسی آمده است . در روایتی از امام صادق (ع) داریم که جواب هم می دهند . بعد از طلوع خورشید می شنوند اما دیگر جواب نمی دهند . اهل سنت روایتی از پیامبر(ص) نقل کرده اند به این مضمون که اگر کسی بعد از مرگ من را زیارت کند مانند این است که در زمان حیات ، من را زیارت کرده است . و هرکس قبر من را زیارت کند من شفیع او هستم . فقط وهابیون هستند که مخالف این مسئله هستند . آن هم به این علت که حیات برزخی را قبول ندارند .



 سوال – در تکمیل ارتباط اموات با عالم دنیا توضیحاتی بفرمایید .


پاسخ – اعمال صالحی که زندگان انجام می دهند و می تواند به اموات برسد دو چیز است . یکی باقیات و صالحات و آثاری که خود اموات در زندگی شان به جا گذاشته اند و پس از مرگشان ادامه دارد . مثل فرزند صالح کتاب یا بنای مفید . خوب است که هر کس یک صدقه ی جاریه را برای خودش بگذارد . در قدیم رسم وقف زیاد بوده است . دیگری هدایا و خیرات و مبراتی بود که زنده ها انجام می دهند و هدیه به اموات می کنند . ممکن است کسی به ذهنش برسد که اگر باقیان و صالحات اموات به خودشان برسد درست استزیرا دنباله ی عمل خود شخص است و در سوره یاسین داریم که اعمال خودشان را در دنیا که پیش فرست کرده اند وهم آثار اعمال را در پرونده شان ثبت می کنیم . ازجهت عقلی هم این چیز معقولی است زیرا خود فرد علت اعمال بوده است اما اینکه اعمال زنده ها به پای اموات نوشته بشود ، بنظر می آید که این هم خلاف عقل وهم خلاف قرآن است . قرآن می فرمیا : هر کسی نتیجه ی عمل خودش به خودش می رسد . قرآن می فرماید : هر کسی که کار خیری کرد به نفع خودش است و هر کسی که کار شری کرد به ضرر خودش است . خوب و بد اعمال به خود شخص می رسد . پس اگر بازماندگان میت کار خوبی انجام می دهند باید به پای خودشان نوشته بشود نه به پای میت . در ضمن این خلاف عقد هم هست . هر کسی که عملی انجام بدهد فایده ی عمل به خود فرد می رسد . اگر ورزشکاری نرمش می کند خودش قوی می شود . اگر شما تمرین خط بکنید خط خودتان زیبا می شود . پس چطور می گویند اگر بازماندگان کار خیری انجام بدهند و آنرا به میت هدیه کنند ، آثار آن به میت می رسد ؟ در واقع این هدایایی که زندگان برای اموات می فرستند برای خودشان خواهد بود. شخصی که صدقه می رود روح سخاوت در او رشد می کند ، کسی که نماز می خواند روح عبودیت در او تقویت می شود اما با این وجود نفعی هم به میت می رسد . به هر حال شما که هدیه ای برای متوفا می دهید یک صفتی در متوفا دیده اید یا یک خصلت ارزنده ای دیده اید که باعث شده کار خیری انجام بدهید و به او هدیه کنی . در واقع آن نکته ی مثبتی که در متوفا بوده باعث شده که شما این عمل صالح را انجام بدهی یعنی به گونه ای متوفا سبب این کار خیر شده است . خدا از سر لطف همین مقدار سببیت را هم قبول می کند . البته غالب این نفع به خود شخصی که عمل را انجام داده است برمی گردد . در زمان پیامبر شخصی از دنیا رفته بود و انبار خرمایی از او باقی مانده بود . بازماندگان او آن انبار خرما را از طرف متوفا صدقه دادند که خیرش به او برسد . پیامبر یک دانه خرما را برداشت و گفت که اگر این یک دانه خرما را خود شخص صدقه می داد بهتر از انبار خرمایی است که بازماندگان برای او صدقه می دهند . زیرا مهم این بود که روح سخاوت در او بوجود بیاید . هدایایی که دیگران برای اموات شان می فرستند فایده دارد ولی سرنوشت ساز نیست که سرنوشت ابدیت میت با این تعیین بشود. سرنوشت ابدی فرد با اعمال خودش در دنیا رقم می خورد . تاثیر اینها در حد ترفیع مقام یا رفع عذاب است ولی سرنوشت ساز اعمال خود فرد است . ما تا فرصت داریم خودمان با دست خودمان اعمال را انجام بدهیم . امام سجاد (ع) در یک شب تاریکی به سمتی می رفتند که کیسه ای هم بر دوشش بود . یکی از اصحاب امام را دید و گفت که اجازه بدهید من کیسه را برای شما بیاورم . حضرت قبول نکرد . حضرت فرمود : مسافرتی در پیش دارم و این را در جایی می گذارم که محفوظ باشد . دو روز بعد فرد امام را دید و گفت که شما به مسافرت نرفتید ؟ امام فرمود که منظور من مسافرت آخرت بود . در آن هنگام ما توشه می خواهیم . آن کیسه سهم فقرا بود که من به آنها می دادم که این برای سفر من محفوظ باشد . حضرت عیسی مادرشان را در عالم برزخ صدا کردند و ارتباطی برقرار کردند و گفتند که آیا می خواهی به دنیا برگردی ؟ حضرت مریم فرمودند : بله . می خواهم برگردم تا در روزهای گرم روزه بگیرم و در شبهای سرد برای نماز بلند بشوم . این راه سخت است و توشه می خواهد . امیرالمومنین به قبرستانی رفت و به اهل قبول سلام کرد ، جواب آمد سلام بر امیرالمومنین . حضرت فرمودند که شما می گویید از آن طرف چه خبر یا اینکه من بگویم از این طرف چه خبر . گوینده گفت که شما بفرمایید از دنیا چه خبر ؟ حضرت فرمود که بعد از شما اموال تان را تقسیم کردند و همسران تان هم ازدواج کردند و در خانه های شما هم دیگران نشسته اند . حضرت فرمود : از آن طرف چه خبر ؟ گوینده گفت که بعد از مرگ کفن های ما پاره و پوسیده شد ، موهای مان ریخت و بدن های مان متلاشی شد و حالت زشت و زننده پیدا کرد و اعمالی که در دنیا انجام دادیم به کارمان آمد و به درد ما خورد . این توشه هایی که در این دنیا انسان برای خودش مهیا می کند سرنوشت ساز است . هدایای برای میت خوب است .


سوال – اگر همه ی اعمال خیر خودمان را به اموات هدیه کنیم آیا دست خودمان خالی نمی شود ؟

پاسخ – ما نباید کارهای الهی را با کارهای دنیایی مقایسه کنیم . معمولا در دنیا وقتی ما چیزی را به کسی می دهیم ، دست خودمان خالی می شود. اگر ما همه ی اعمال مستحبات خودمان را ( اعمال واجب را نمی توانیم هدیه کنیم ) ببخشیم نه فقط چیزی از شما کم نمی شود بلکه طبق روایات اجر آن صد چندان برابر می شود و غالب آن به فرد هدیه کننده برمی گردد . البته نفعی هم به فرد میت می رسد . شما وقتی همه ی اعمال خودت را که به آن احتیاج داری سخاوتمندانه به ذوالحقوق خودت که از دنیا رفته اند یا زنده هستند می بخشی ، معنایش این است که تو روح بزرگی داری و ظرفیت تو وسیع است ، حالا که شما این کار را کردی خدا از بی نهایتش چیزی کم نمی شود و دنبال ظرف می گردد .و شما با این کار ظرف خودت را بزرگتر کردی . دردعای افتتاح می گوییم : خدا هر چه بخشد از او کم نمی شود بلکه زیاد می شود . گفته اند هر وقت که دعا می کنید که فقرتان برطرف بشود برای کل مردم دنیا کنید اللهم اغن کل فقیر . وقتی برای بیمارتان دعا می کنید که شفا بگیرد ، برای همه ی بیماران دنیا دعا کنید . اللهم اشف کل مریض . دین انسان را بزرگ و وسیع بار می آورد . ما فکر نکنیم که اگر دیگران را دعا کنیم بیمار ما در میان آنها گم می شود یا اینکه خدا یادش می رود یا اینکه چون تعداد زیاد بشود اثرش کم می شود. امام صادق (ع) فرمود : وقتی شما حج خودتان را به عده ای هدیه می کنید ، ثواب آن همه به تک تک آنها می رسد و هم به خود شما می رسد . چون این انسان وسعت روح دارد خدا به او بیشتر می دهد و او صلاحیت بیشتر از خدا گرفتن را دارد . پس در دعا و هدیه دادن به زنده ها و اموات ، تمام اعمال مستحب خودتان را هدیه بکنید. شما واسطه بشویید که خدا از کانال شما رحمت را به زنده ها و اموات بدهد . گاهی شما می خواهید آبی به درخت برسد .کانالی می زنید و از طریق این کانال آب به درخت می رسد . آب اول به خود کانال می رسد و بعد به درخت می رسد. وقتی شما واسطه ی خیر می شوید که خیر از کانال شما به اموات برسد ، اول شما شستشو می شوید و رحمت وعنایت اول به شما می رسد و خیر از کانال شما به دیگران می رسد . در ضمن از شما هم کم گذاشته نمی شود . پیامبر فرمود : اگر آیت الکرسی بخوانید و ثواب آنرا برای تمام اموات در طول تاریخ مومنین بفرستید ، خدا ثواب این را به تک تک اموات می دهد . خدا به ازای هر کلمه ی آیت الکرسی یک فرشته خلق می کند که تا روز قیامت برای هدیه دهنده تسبیح می گویند . اگر شما سخاوتمند شدی خدا از شما سخاوتمندانه تر است . روایتی داریم که اگر کسی وارد قبرستان شد و یک سوره برای همه ی اهل قبرستان فرستاد ، عذاب از همه تخفیف پیدا می کند و به تعداد افردی که درآن قبرستان دفن هستند حسنه نوشته می شود . این هدیه هایی که شما برای رفتگان می فرستید ، اگر آنها از اقوام و خویشان شما باشند ، ثواب صله ی رحم هم برای شما اصافه می شود. امام صادق (ع) از یکی از یارانشان پرسید که خوبی به پدر و مادر زنده یا مرده ی خودت می کنی ؟ 

سوال – بعضی مواقع می گویند که ثواب کار خیر را به امامان معصوم هدیه کنید . آیا ما خودمان به این خیرات بیشتر نیازمند نیستیم ؟

پاسخ- بهترین ها را باید به بهترین ها هدیه داد . بهترین انسانها معصومین بودند و شما باید بهترین کارهای عمرتان را به آنها هدیه کنید . اگر کسی به ائمه خوبی بکند آنها مدیون نمی مانند. خدا یاد داده است که اگر کسی تهیتی ( تهیت فقط سلام نیست در روایات به هر خوبی معنا شده است .) برای شما گفت ، شما خوبی او را با خوبی بهتر یا مساوی جواب بدهید چه برسد به اینکه کسی به آنها خوبی بکند . این ادب قرآنی است. ائمه ی ما اگر کسی به آنها بدی می کرد با خوبی به او پاسخ می دادند . یکی از کنیزهای امام حسن مجتبی (ع) یک گل به حضرت هدیه داد و حضرت او را آزاد کرد. در پاسخ اینکه چرا او را آزاد کردید ، امام این آیه ی بالا را خواندند . حالا کسی اعمالی انجام داده است و خودش به آن احتیاج دارد ولی خاضعانه آنرا به ائمه هدیه می کند این اعمال خیلی عجیب رشد می کنند . سیدبن طاوس گفته که هر کسی ثواب نماز مستحب خودش را به امام معصوم هدیه دهد آنقدر ثواب نماز افزایش پیدا می کند که نفس از شمارش آن قطع می شود . قبل از مرگ به این فرد می گویند که هدیه ی تو به ما رسید و امروز روزی است که تو باید پاداش و تلافی کردن خوبی های توست ، دلت خوش و چشمت روشن باشد به خوبی هایی که خدا برای تو فراهم کرده است . فردی به امام جواد (ع) گفت که من وقتی به حج رفتم . یک روز طواف را به نیت پیامبر و روز بعد را به نیت امام علی (ع) و ... تا اینکه روز دهم را به شما هدیه کردم و یک روز را به مادر شما حضرت زهرا هدیه کردم . امام فرمود : این کار را بکن .این بهترین کار است . امام کاظم (ع) پرسیدند که ما یک ختم قرآن را برای پیامبر و ختم قرآن بعدی را برای امام علی (ع) تا اینکه به شما هدیه می کنیم . امام فرمود : اگر این کار را کردید روز قیامت با اهل بیت هستید . پس یک عمل انجام شد ولی نتیجه اش بی نهایت شد . پاسخ اینکه ما می توانیم واسطه ی فیص برای معصومین باشیم یا خیر انیاست که ما نمی توانیم واسطه ی فیض برای آنها باشیم زیرا آنهاخودشان واسطه ی فیض برای ما هستند اما این عمل صدها برابر رشد می کند و دیگر اینکه هدیه باعث محبت می شود و دیگر اینکه وقتی انسان می خواهد عملی را برای معصوم هدیه کند آنرا با کیفیت بهتری انجام می دهد . پس کیفیت اعمال بالا می رود. انسان می تواند همه ی اعمال زندگی اش را به معصوم بدهد ، سپس ثواب هدیه ی به معصوم را به پدر و مادرش بدهد . یکی از شاگردان علامه طباطبایی کتابی را نوشتند و پیش ایشان بردند که ببینند که این کتاب برای چاپ مشکلی دارد یا خیر . علامه فرمود که این کتاب خوب است ولی عیبی دارد و آن این است که در مقدمه فقط برای خودت دعا کرده ای . رحمت خدا را واسعه بدان ، بخیل نباش و برای همه دعا کن . 

دعای امام سجاد (ع) که می فرماید : اللهم الرزقنی التجافی عن الدارالغرور والانابه الی دار الخلود والاستعداد عند الموت قبل حلول الفوتخدایا ما را آماده ی رفتن بکن .


سوال – در برزخ چه اعمالی به کار اموات می آید ؟ 

پاسخ- بطور کلی کمک های دنیوی و اعمال صالحی که می تواند به میت برسد دو چیز است . یکی آثار اعمال خودمیت ، اعمالی که فرد در دنیا انجام داده است دارای آثاری است که بعد از مرگ به او می رسد که باقیات و صالحات و صدقات جاریه نام دارد . تا وقتی که این آثار در دنیا هست ، به او می رسد . دومی هدایا ، خیرات و مبراتی است که دیگران برای میت می فرستند . درست است که بعد از مرگ فرد در دنیا نیست تا عملی انجام بدهد اما ممکن است که فرد در دنیا کاری کرده است که دنباله ی و بقایای آن باقی است مثلا فرزند صالحی تربیت کرده است یا شاگردان خوبی تربیت کرده است کتاب خوبی نوشته است یا بنایی تاسیس کرده است مثل امور عام المنفعه اعم از مدرسه ، مسجد ، حسینیه و ... تا وقتی این آثار در دنیا باقی است و مردم از اینها استفاده می کنند برای فرد بانی هم ثواب نوشته می شود و در پرونده اش هم درج می شود . در سوره یاسین خدا می فرماید : ما هم اعمالی که دردنیا و جلوتر می فرستاند در پرونده شان درج می کنیم و هم دنباله ها و آثار آنها را هم درج می کنیم . بعضی از اعمالی که ما در دنیا انجام می دهیم دنباله ندارد . وقتی شما نماز می خوانی و روزه می گیری ، این دیگر تمام می شود. بعضی از آثار دنباله دارد ، باقی و جاری است ، باقیات صالح وصدقات جاریه است . مثل کتاب مفید و فرزند صالح . پیامبر فرمود : حضرت عیسی از قبری عبور می کردند که صاحب قبر دچار عذاب سختی بود . بعد از یکسال کهاز آنقبر عبور کرد حضرت دید که عذاب از آن قبر برداشته شده است . از خدا خواست که چهاتفاقی افتاده است. خدا به او خطاب کرد که این فرد در دنیا فرزندی داشت که بالغ شد و راهی را برای مردم اصلاح کرد و یتیمی را سرپرستی کرد . به برکت این فرزند عذاب از این میت برداشته شد . در کارهای خیر نیت خیلی مهم است . چیزی که در پرونده می ماند عمل صالح است . عمل صالح دو تا مشخصه دارد . یکی اینکه برای مردم مفید باشد و دیگری اینکه انگیزه ی الهی داشته باشد . بعنی هم حُسن فعلی و هم حُسن فاعلی داشته باشد. هم فعل مفید باشد وهم انجام دهنده ی فعل انگیزه ی الهی داشته باشد . ممکن است که کسی کار خوبی را بخاطر شهرت ، تظاهر و ریا انجام بدهد . اینها به درد آخرت نمی خورد. امام صادق (ع) درمورد آثار اعمال می فرماید : بهترین چیزی که انسان می تواند از خودش بجا بگذارد سه چیز است . فرزند صالحی که برای والدینش دعا بکند ، بتواند سنت خوبی بجا بگذارد . مرحوم سید بن طاوس جشن تکلیف را مرسوم کرد . تا وقتی این عمل خیر ادامه دارد برای او هم که این کار را تاسیس کرده است نوشته می شود . دیگری صدقه ی جاریه یعنی کار خیری که بعد از فرد باقی باشد . گاهی آثار اعمال صدها هزار برابر خود اعمالی است که در دنیا انجام داده ایم . بفرض من هفتاد سال در این دنیا زندگی کرده ام و کارخیر انجام داده ام . اما یک کتاب نوشتم که این کتاب بعد از من هفت صد سال ماند و آثار آن هم هفت صد سال می ماند در حالیکه من در دنیا هفتاد سال بیشتر زندگی نکردم . کسی بنا یا مسجدی درست می کند و این هزار سال می ماند و میلیون ها نفر در این مسجد نماز می خوانند که این عبادت آنها برای فرد هم نوشته می شود . پیامبر فرمود : اگر کسی سنت یا روش خوبی را بنیان گذاری بکند ، این فرد در ثواب کسانی که به این سنت عمل می کنند شریک است بدون اینکه از ثواب عاملان چیزی کم بشود . اگر کسی بدعتی دردین بگذارد یا مرکز فحشائی تاسیس بکند ، گناه تمام کسانی که در گناه می افتند در پای بانی می نویسند بدون اینکه از گناه افراد عامل هم کم بشود . مثلا رضا خان کشف حجابی را انجام داده است نسل های بعدی هم که در این دام افتاده اند ، گناهان آنها هم برای او نوشته می شود. دیگری اموری است که دیگران برای میت انجام می دهند . مثل خیرات و مبرات . امام صادق (ع) فرمود : میت در عالم برزخ خوشحال می شود اگر کسی برای او طلب آمرزش بکند . یعنی در همین حد که استغفاری برای میت انجام بشود او خوشحال می شود. همانطور که اگر به زندگان هدیه ای بدهید خوشحال می شوند. پیامبر فرمود : شخص متوفا مثل فردی است که دارد غرق می شود و هر لحظه منتظر کمکی است . همین که می بیند شخصی برای او خیراتی می کند یا استغفار می کند ، از اینکه هر چه در دنیا است به او بدهند ، خوشحال تر می شود. یعنی اگر دنیا را به او بدهند این قدر خوشحال نمی شود که یک استغفار بر ای او بکنند . ببینید که او چقدر محتاج است . حضرت : هدیه ای که زنده ها می توانند به مرده ها بدهند ، استغفار و دعا کردن است . اگر کسی که فوت کرده است اگر فامیل نزدیک باشد ، ما نباید فکر کنیم که طرف چون فوت کرده است صله ی رحم تمام شده است . یکی از مصادیق بزرگ صله ی رحم بعد ازمرگ است . زیرا او نیازمند است . امام باقر (ع ) می فرماید : بعضی از بچه ها وقتی والدین شان زنده بودند به آنها احترام می گذاشتند اما چون بعد از مرگ به یاد آنها نیستند عاق والدین می شوند . یعنی والدین از آن طرف نفرین می کنند . پدر و مادر بعد از فوت به فرزندان نیازمند هستند. امام فرمود : افرادی در زمان حیات به پدر و مادرشان احترم می گذارد ولی وقتی پدر و مادرشان از دنیا می روند دین آنها را ادا نمی کنند و برایشان دعا نمی کنند ، خدا فرزند ایشان را به عنوان عاق والدین محسوب می کند . گاهی فرزندی در دنیا عاق والدین بوده است و به والدین خودش بی احترامی می کرده ، ولی وقتی والدین او می میرند طرف بر می گردد و شروع به خوبی می کند و این عاق والدین بودن برطرف می شود . اگر کسی به والدین یا خویشان خود بعد از مرگ کمک برساند دو تا ثواب به او می دهند. یکی ثواب رساندن نیکی به میت و دیگری ثواب صله ی رحم به او می دهند . سید محمدطباطبایی شاگردی بنام ادیب داشتند که او براحتی می توانست با اموات ارتباط بگیرد . یک بار برادر علامه طباطبایی نامه ای به علامه فرستادند . نوشته بودند که این شاگرد با پدر تماس گرفته است ، روح پدر از شما گله مند است که چرا شما در ثواب تفسیری که نوشته ای پدر را شریک نکرده ای ؟ علامه خیلی تعجب کرد زیرا شاگرد برادرش اصلا او را نمی شناخت و خبر نداشت که من تفسیری نوشته ام . اینکه ایشان پدرشان را در ثواب تفسیر شریک نکرده بودند بخاطر این بود که کارشان را خیلی با ارزش نمی دانستند . وقتی این نامه به علامه رسید ایشان گریه کردند و گفتند که خدایا اگر این کار من پیش تو ارزشی دارد ، من ثواب آنرا به روح پدر و مادرم هدیه می کنم . قبل از اینکه علامه جواب نامه را بدهد نامه ی بعدی از تبریز رسید که برادرش نوشته بود که شاگردم با روح پدر ارتباط گرفته است و پدر خیلی خوشحال بوده است و گفته هدیه حسین به ما رسید و خیلی به ما کمک کرد . 

سوال – چه هدیه هایی برای اموات مفید است ؟ 

پاسخ – گاهی ما می بینیم که بعد فوت فردی ، آنچنان افراد خانواده درگیر کارها هستند که از اصل غافل شده اند . از چیزهایی که اموات شان در هنگام ورود به برزخ نیاز دارند غافل شده اند. شخص مرده هر لحظه چشم به راه است . اموات فریادهایی دارند ولی گوش افراد عادی آنها را نمی شنود. پیامبر فرمود : هر کدام از اموات با صدای محزون و گریه به خانواده هایشان فریاد می زنند : به ما رحم بکنید خدا به شما رحم بکند . اینهایی که این جوری فریاد می زنند برادران دینی شما بودند ، به آنها کمک بدهید و یاد آنها باشید . قبر ، حالات قبر ، نکیر و منکر صبر نمی کنند تا مراسم سوم و هفت و چهل میت تمام بشود . همان موقع که میت را در قبر می گذارند و هنوز مردم در بالای قبر ایستاده اند ،نکیر و منکر می آیند . تعبیر روایت این بود که میت هنوز صدای پای تشییع کننده ها را می شنود که نکیر و منکر می آیند . در چنین موقعیت حساسی میت کمک می خواهد . حالا چه چیزی به درد آنها می خورد؟ پنج چیز به درد اموات می خورد. یکی اینکه بعد از دفن میت تلقین بعد از دفن را بگویند و مدتی سر قبر بنشینند .البته تلقین قبل از دفن هم داریم که می خوانند . وقتی تلقین بعد از دفن خوانده می شود نکیر و منکر می گویند که حجت و دلیلش را به او گفتند ، پس برویم . ببینید یک تلقین بالای قبر چقدر اثر دارد . انسان نباید فقط گریه کند البته گریه تخلیه است ولی گریه به درد میت نمی خورد . گریه بر امام حسین (ع) و ائمه از باب دیگری است. پس اولین هدیه ای که می توانند به شخص متوفا بدهند بعداز دفن خواندن تلقین و نشستن و قرآن خواندن است . دومین کاری که باید انجام بدهند این است که بدهی های میت را بپردازند چه بدهی های مالی و غیر مالی . حج هم بدهی مالی و هم غیر مالی است . پس بدهی های میت را شروع به انجام دادن بکنند و پرداخت کردند یا خودشان این کار را بکنند یا اجیر بگیرند . برای میت ثانیه ها خیلی سخت می گذرد. سومین هدیه مستحبات است . از پیامبر پرسیدند که نیکی به والدین بعد از مرگ چیست؟ پیامبر فرمود : برایشان دعا بکند ، طلب مغفرت برای آنها بکند ، عهد و وصیت میت را انجام بدهد ، صله رحم با خویشاوندان آنها بکند . یعنی با از دنیا رفتن کسی ارتباط فامیلی قطع نشود ، اگر آنها دوستی داشتند به دوست آنها هم رسیدگی بکن . چهارمین هدیه این است که انسان طوری رفتار کند که برای پدر و مادر خدا بیامرزی بخرد . روایت داریم که از گناهان کبیره است که بچه ها کاری بکنند که برای پدر و مادر نفرین بخرند . پنجمین هدیه سرزدن به قبور آنها است . وقتی اموات تازه فوت کرده اند بیشتر به هدیه ها نیاز دارند مثل شب اول قبر که بیشتر به هدیه نیاز دارند .



  سوال – در مورد زیارت اهل قبور توضیحاتی بدهید . 

پاسخ – پنجمین هدیه زنده ها به اموات این است که به مرده ها سر بزنند و به سر قبر آنها بروند . وقتی میت می بیند که کسانی سر قبر او می آیند بسیار خوشحال می شود. این خوشحالی از اُنسی است که با دوستان و آشنایان می گیرد و یک خوشحالی از دعایی است که سر قبر می کنند . بهترین زمان زیارت اموات عصر پنجشنبه است که پیامبر گفته است. شاید بهتر از آن صبح جمعه بین الطلوعین باشد. از امام صادق (ع) سوال شد که اگر شخص سر قبر کسی برود ، آیا او به درد آن شخص می خورد ؟ امام فرمود : بله این مثل هدیه ای است که به زنده ها می دهید و او را کاملا خوشحال می کنید . یکی ازنزدیکان رجبعلی خیاط می گفت : ما با ایشان به قبرستان ابن بابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود . من سر قبر مادرم نرفتم . سر چند تا قبر فاتحه خواندیم . وقتی می خواستیم از قبرستان بیرون بیاییم ، ایشان گفتند که مادر شما اینجا دفن است ؟ گفتم :بله . گفت مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله می کرد . برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم . کسی که از دنیا رفته است رابطه اش قطع نشده است و هوشیارتر شده است . ما نباید نظام آخرت را با دنیا قاطی کرد . گاهی تاج گلهای آنچنانی بر سر قبرها می آورند . این به کار میت نمی آید ، عمل صالح به کار میت می آید . در کتاب سیاحت غرب مرحوم قوچانی داریم ( این کتاب بر اساس روایات اهل بیت و چیزهایی که به مرحوم قوچانی نشان داده اند ) : هادی (کسی است که در سفر آخرتی تجسم ولایت امیر المومنین است ) به من گفت : من توشه ی صفر تو را کم می بینم . باید چند جمعه ای ایجا باشیم تا چیزی از دوستان برایت برسد که پیامبر فرموده است که در سفر هرچه زاد و توشه زیاد باشد بهتر است . من باید برای تو جواز عبور از سلطان دین و دنیا امیر المومنین بگیرم . چنان که در این چند هفته کمکی از دنیا نرسید ، شب جمعه به نزد اهل بیت خود برو شاید بطلب مغفرت یادی از تو بنمایند . هادی رفت و من به انتظار نشستم . بصورت پرنده ای به خانه ی خودم رفتم . به کارهای اهل بیت که که برای من روضه خوانی راه انداخته بودند و آش و پلو ساخته بودند نظر داشتم . دیدم کارهایشان مفید به حال من نیست . روح اعمال و مقصد اصلی شان آبروی خودشان است . یک فقیر گرسنه را به اطعام خودشان دعوت نکرده بودند . مدعوین هم قصدشان خوردن غذا و کارهاش شخصی بود نه طلبی برای من و نه گریه ای برای امام حسین (ع) . اگر اهل بیت هم گریه ای داشتند فقط برای خودشان بود که چرا بی سرپرست ماندند ... من با حالت یاس و سرشکستگی به منزل خود مراجعت نمودم . و نزدیک بود که بر اهل بیت و اولاد خود نفرین کنم ولی حالت علم مانع شد . وقتی داخل قبرم شدم دیدم که هادی امده است و سبدی از سیب وسط حجره گذاشته شده است . هادی گفت : از رعیت اینجا کسی از قبرستان عبور می کرد و فاتحه ای خواند و این خاصیت نقدی اوست . خدا رحمت کند او را که به موقع آورد. 

سوال – اگر کار خیری که می کنیم ،به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم می شود ؟ 

پاسخ – خیر . اگر شما یک صلوات به کل اموات مومنین و مومنات هدیه کنید بخاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید ، خدا ثوابش را به همه می دهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمی شود. پیامبر فرمود : وقتی انسان آیت الکرسی را بخواند و ثوابش را برای همه ی اهل قبورمومنین و مومنات بفرستد خدا ثواب را به هر کدام از اموات می دهد . فردی از امام صادق (ع) پرسید که من یک حج انجام داده ام . آیا من می توانم پدر و مادرم را که از دنیا رفته اند در ثواب این حج شریک کنم ؟ امام فرمود : بله . البته همه را می تواند در اعمال مستحب شریک کرد . اگر شما یک عمل واجب برای کسی انجام می دهی مثلا برای فردی نماز بجا می آورید این برای خود میت است . وقتی ما می خواهیم ثواب مخصوصی مثلا به پدرمان برسد ، این ثواب می رسد و از کرم خدا چیزی کم نمی شود. یک اتفاق خوبی برای خود اهدا کننده می افتد و هدیه های نابی گیر خودش می آید . 

سوال – آیا هدیه هایی که ما برای اموات می فرستیم فورا به آنها می رسد ؟

پاسخ – بله . این هدیه ها همان موقع به اموات می رسد . پیامبر فرمود:ساعتی سخت تر از عالم قبر نیست . رحم کنید به صدقه .اگر صدقه برای او نداشتید دو رکعت نماز بخوانید . اگر این کار را کردید همان لحظه خدا هزار فرشته به سمت قبر می فرستد با هر فرشته ای یک لباس بهشتی برای میت هدیه می برند و قبرش قیامت وسعت پیدا می کند . 


سوال – در مورد ارتباط اموات با عالم دنیا و انسانهای زنده توضیحاتی بفرمایید .


پاسخ – سیر انسان در عوالم بعد از مرگ چه در برزخ و چه در قیامت و چه در جایگاههای مختلف سیر اناالیه راجعون است . یعنی یک سیر به سمت خدا رفتن است . یک سیر تکاملی است که مراحل به مراحل عوامل برتر و کامل تری خواهند شد .  و ما به سمت کمال می رویم . این سیر هیچ جا توقف ندارد . امکان ندارد که ما یک روح سرگردان و بلا تکلیف داشته باشیم زیرا این سیر تحول تکاملی طی می شود و گریزی هم از آن نیست بخاطر همین ما روح سرگردان ، بلا تکلیف و متوقف نداریم . عالم برزخ یک عالم بالاتر و متکامل تر از دنیا است و بر دنیا اِشراف دارد . مثلا شما فکر کنید که در اتاقی هستید که ارتباط آن با بیرون یک پنجره است . شما از این پنجره بیرون را نگاه    می کنید . میدان دید شما محدود است و امکانات شما در همین اندازه است حتی اگر دید شما خیلی قوی هم باشد باز میدان دید شما محدود است . حالا اگر شما روی پشت بام این اتاق بروید میدان دید شما وسیع می شود مگر اینکه مشکل از دید خودتان باشد و اِلا موقعیت مکانی به شما اجازه می دهد که دید وسیعی داشته باشید . شما وقتی در عالم دنیا هستید مثل این است که شما در آن اتاق هستید و میدان دید شما محدود است ولی وقتی وارد عالم برزخ می شوید گویی وارد پشت بام دنیا می شوید و بر دنیا کاملا اِشراف پیدا می کنید . دنیا در چشم انداز شما هست مگر کسی که دید باطنی خودش را در دنیا کور کرده باشد و کور باطن شده باشد . مثل کافر . کافر وقتی وارد عام برزخ می شود بر عالم دنیا احاطه ندارد زیرا یک کوری باطنی برای خودش درست کرده است . به تعبیر قرآن ، در دنیا کسی که حقایق برتر دنیا را ندیده است و چشمش را روی آنها بسته است ، در عالم آخرت هم کور است . کسی که ضعف دید دارد مثلا کسانی که گناه کرده اند باعث می شود که حجاب هایی برای آنها درست بشود که احاطه شان بر دنیا کم شده است . افرادی که در برزخ هستند بر حسب درجه و موقعیت مقامی شان بر دنیا اشراف دارند . کسانی که از درون حجابی ندارند بر دنیا اشراف دارند و براحتی می توانند ارتباط برقرار بکنند . آنهایی که درجات شان پایین تر است و حجاب هایی دارند دستشان بسته است و ارتباط شان کمتر است و اشراف آنها کمتراست . کسی که کافر است اگر هم خبری از دنیا به او بدهند یا چیزی را به او نشان می دهند از باب عذاب است و از باب اینکه حسرتی بخورد که چه موقعیتهایی از دستش رفته است . در قیامت به جهنمیان بهشت را نشان می دهند البته از باب حسرت نه از باب اینکه مراتب قرب را شهود می کنند . شخص وقتی از دنیا می رود به چهار صورت می تواند با عالم دنیا ارتباط داشته باشد . یکی از صورت ها این است که اشراف دارد که بستگان او  دارند چکار می کنند و گاهی اوقات می تواند به آنها کمک ها و هدایت هایی بکند . یک صورت آن آمدن و سر زدن و ملاقات کردن بستگان است . یک صورت آن بهره گیری از خیرات و مبراتی است که به نیت مرده می فرستند و هدیه ها را دریافت   می کند . یک صورت دیگر آن ارتباطی است که اموات با قبور در قبرستان با زائران خودشان دارند . یکی از صورت ها که اشراف به عالم دنیا است و کمک رسانی ها و هدایت ها و راهنمایی هایی که می توانند بکنند . البته همه این اشراف را در عالم برزخ پیدا نمی کنند . افرادی که دراین دنیا حجاب های خودشان را کنار گذاشته اند و دید باطنی آنها ضعفی ندارد وقتی به عالم برزخ می رسند اشراف کاملی دارند . نمونه عالی کسانی که اشراف دارند امامان و معصومین هستند که کاملا اشراف دارند . بر همه ی انسانها اشراف دارند حتی بر افکار و نیات آنها باخبر هستند . در سوره توبه آیه صد و پنج خدا می فرماید : مردم اعمال خوب و بدتان را ادامه بدهید ولی بدانید که شاهد دارید و کسانی دارند شما را می بینند که در راس آنها خدا و بعد پیامبران و مومنین هستند که اعمال شما را می بینند . ( چه در دینا و چه بعد از مرگ ) کسانی که در دنیا این اشراف را دارند در بعد از مرگ اشراف بیشتری دارند . چون آنجا از عالم دنیا کامل تر و برتر است . در جلد یک اصول کافی روایت داریم که امام صادق (ع) به اصحابش فرمود که چرا رسول خدا را ناراحت می کنید ؟ حضرت فرمود که شما یک کارهایی می کنید که رسول خدا آنها را می بیند و بواسطه اعمال شما ناراحت می شود . او را ناراحت نکنید ، او را خوشحال بکنید . فردی پیش امام رضا (ع) آمد و گفت که برای من و خانواده ام دعا کنید . امام فرمود : مگر من این کار را نمی کنم . به خدا قسم اعمال شما صبح و شب بر ما عرصه می شود و ما از اعمال و نیازهای شما اطلاع داریم . شخصی از یاران حضرت علی (ع) می گفت که من تب داشتم و بیمار بودم . روز جمعه احساس کردم که حالم بهتر شده است . و به نماز جمعه رفتم که به خطبه ها گوش بدهم . در آخر نماز تب من شدید شد ولی نماز را ادامه دادم . وقتی پشت سر حضرت بیرون می آمدم . حضرت فرمود که چرا بیمار هستی ؟ گفتم که تب دارم . حضرت فرمود : هیچ مومنی نیست که بیمار بشود و ما بیمار نشویم ، هیچ مومنی محزونی نمی شود مگر اینکه ما هم محزون بشویم ، هیچ مومنی دعا نمی کند مگر اینکه ما هم برای او دعا می کنیم . هیچ کسی در شرق وغرب عالم از دید ما پنهان نیست . اگر این اشراف در دنیا بوده است طبیعتا بعد از رحلت آنها صد چندان می شود . این مخصوص ائمه نیست .مومنین که در درجه ی بالا هستند این اشراف را دارند . مرحوم محدث زاده فززند حاج شیخ عباس محدث قمی که فرد بسیار با تقوایی بود ، شهید مطهری از ایشان نقل می کردند که آقای محدث راده وضعیت مالی اش خیلی خراب شده بود و با خودش فکر کرد که علاوه بر طلبگی در یکی از ادارات دولتی استخدام بشوم و حقوقی بگیرم . شب پدرش را در خواب دید که خیلی عصبانی بود و گفت که چه شده که دیگر امام حسین (ع) را به اندازه ی یک رئیس اداره هم نمی دانی که تو را تامین بکند ؟ فکر می کنی که آقا به فکر تو نیست ؟ در عالم خواب به او پولی می دهد و می گوید که با این زندگی ات را تامین کن . بعد از مدتی وضع ایشان بهتر شد و دیگر به آن اداره نرفت . پدرم فکر من را خواند و در خواب من را نهی کرد و کمکی در خواب به من کرد که در بیداری به من حواله شد . ایشان می گفتند که من یک بار منبر رفته بودم و روایتی خواندم . بعد از منبر آقایی به من گفت که این روایتی که خواندید منبع آن کجا بود ؟ من گفتم : یادم نیست . شب در خواب پدرم به من گفت که پسرم بی مطالعه به منبر نرو . روایتی که تو خواندی سندش در کتاب سفینه النجاة من است . یعنی پدرش هم بر ایشان اشراف داشت و هم راهنمایی هایی به ایشان می کرد . این برای مومنین در درجات بالا است . افرادی که در درجات بالا هم نیستد بگونه ای     می توانند در خواب افرادی که صلاحیت دارند بیایند . افرادی که درجات بالای ایمانی را دارند ، اشراف دارند و می توانند بگونه ای راهنمایی هایی بکنند . البته همه مومنین هم اشراف ندارند و این اشراف برای کسانی است که درجات بالای ایمان را دارند  . صورت دیگر ارتباط اموات با زنده ها ، ملاقات و سرزدن است . معمولا سوال می شود که اموات می توانند به بستگانشان سر بزنند . ما در روایات بسیار زیادی داریم که اموات می توانند به خانواده هایشان سر بزنند . در روایات داریم که کسانی که درجه بندی شان بالاتر باشد در آمدن و سرزدن آزادتر هستند و دست شان بازتر است . هرچه درجه ی اموات پایین تر باشد آمدن برای آنها سخت تر است . از روایات این طور برمی آید که حتی مومنینی که درجه ی پایین را دارند حداقل هفته ای یک بار به آنها اجازه داده می شود که به بستگانشان سر بزنند . روح اموات با بدن مثالی به آن شهر یا خانه ای که می خواهند می روند . در کتاب کافی جلد سوم داریم که امام صادق (ع) می فرماید : مومن می تواند خانواده اش را ملاقات بکند و آن چیزهایی را به او نشان می دهند که خوشایند او باشد و آن چیزهایی که باعث کراهت او می شود از او پوشانیده می شود و بعضی مواقع به کافر هم نشان می دهند اما آن چیزهایی را به او نشان می دهند که بدش می آید . گاهی اعمال صالح را از خویشان خودش می بیند و حسرت    می خورد که ای کاش این اعمال صالح را من انجام می دادم . و چیزهایی را که دوست دارد از او پنهان می ماند. بعضی از مومنین هر هفته بستگان خودشان را می بینند و بعضی از مومنین به اندازه عمل شان بستگان را می بینند . امام کاظم (ع) فرمود : مومن می تواند خانواده اش را ببیند و به اندازه درجاتش می تواند آنها را ملاقات کند.  بعضی از مومنین هر روز می توانند به خانواده هایشان سر بزنند و بعضی ها دو روز یک بار و بعضی ها سه روز یک بار و کمترین درجه ی مومن می تواند هفته ای یک بار بستگانش را ملاقات کند . غالبا آمدن آنها یک طرفه است . در روایت داریم که بستگانش را می بیند و سخنان آنها را می شنود . ولی بستگان حضور آنها را درک        نمی کنند اما گاهی روح با بدن مثالی خودش به خواب دوستش یا بستگانش می رود . شخصی که در خواب است از عالم دنیا منقطع است و یک مرگ خفیفی دارد . اگر شخصی که در خواب است صلاحیتی داشته باشد ، این دو تا روح با بدن های مثالی همدیگر را در خواب ملاقات می کنند و وقتی فرد از خواب بلند می شود ، خواب را به یاد دارد . افرادی که روح بسیار بلند و پاکی دارند در بیداری می توانند اموات را ببینند و ما به این مکاشفه      می گوییم که بدن برزخی میت را می توانند ببینند و صدای او را بشنوند . حضرت خدیجه هنگام وضع حمل زهرا تنها مانده بود و یک دفعه دید که چهار زن بسیار زیبا و نورانی وارد شدند که خودشان را حوا ، مریم ، ساره و آسیه معرفی کردند که از بهشت برای کمک به خدیجه آمده بودند . و این یک مکاشفه ای بود که توانست آنها را ببیند . آقای جمال گلپایگانی ازمراجع با عظمت نجف بودند . پسر ایشان می گفتند که پدرم به من گفت که به منزل شیخ حسین اصفهانی معروف به کمپانی برو و ببین که اتفاقی برای ایشان افتاده است یا نه . وقتی به منزل ایشان رفتم دیدم که شیخ سکته کرده است و از دنیا رفته است . مرحوم گلپایگانی فرمود که قبل از اذان صبح من دیدم که آقای ضیاء عراقی ( از بزرگان نجف بود که مدتی قبل ازدنیا رفته بود ) از برزخ آمد . از ایشان سوال کردم که برای چه آمده اید ؟ گفت : برای تشییع آقا شیخ حسین آمده ام . منفهمیدم که اتفاقی برای شیخ افتاده است . این چشم برزخی است ولی غالب اوقات این ملاقات یک طرفه است .



http://hmyademarg.blogfa.com/post/16

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۵ ، ۱۳:۵۳
مهدی فراحی